صفحه اصلی > All Journals > فصلنامه علمی- پژوهشی رنا> لیست شماره ها > Latest Articles > کاربست تجربی نظریه فشار عمومی در تببین میزان اعتیاد زنان به مواد مخدر



5313
Views
1
Downloads
40
Citations
Research Article

کاربست تجربی نظریه فشار عمومی در تببین میزان اعتیاد زنان به مواد مخدر

Abdul Wahid Alizada
Received 06 Apr 2021, Accepted 06 Apr 2021, Published online 06 Apr 2021

insert_link http://research.ru.edu.af/da/doi/full/56/606c4004c142c/35



lock_outline Open access
Abstract
پژوهش حاضر کاوشی جامعه‌شناختی درباره عوامل اجتماعیِ موثر بر میزان مصرف مواد مخدر در بین زنان در شهر تهران می‌باشد. چارچوب نظری این تحقیق را نظریه‌ی فشار عمومی اگنیو‌‌‌ تشکیل داده و از تکنیک پیمایشی برای نیل به اهداف استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق را زنان معتاد مراجعه کننده به مراکز خود معرف شهر تهران تشکیل داده‌ و با روش نمونه‌گیریِ در دسترس 180 نفر از آنان مورد بررسی قرار گرفته‌اند. یافته‌های تحقیق حاکی از آن است که متغیرهای مستقل توانسته‌اند 42 درصد از متغیر وابسته یعنی میزان مصرف مواد مخدر زنان را تببین کنند و در این بین متغیر احساسات منفی بیشترین تاثیر را بر میزان مصرف مواد در بین زنان داشته است. متغیرهای فشار رابطه‌ای، حذف محرک مثبت و وجود محرک منفی نیز به ترتیب در رتبه‌های بعدیِ تاثیرگذاری قرار دارند. بنابراین نظریه فشار عمومی توان تبیین اعتیاد در زنان را به میزان زیادی داشته و می‌توان از توصیه‌های سیاستی این نظریه برای کاهش اعتیاد در زنان سود جست.
مقدمه

 

سازمان بهداشت جهانی[1] اعتیاد و مواد مخدر را جزء چهار بحران[2] و مسأله جهانی به شمار می‌‌آورد. به طور کلی، مصرف مواد و اختلال مصرف مواد یکی از عوامل اصلی ایجاد بسیاری از بیماری‌ها در سطح جهان به شمار میرود. به گونهای که الکل، تنباکو و دیگر مواد غیر قانونی با 80 درصد از بیماریها و شرایط آسیبزا در ارتباط میباشند (لوران[3] و همکاران، 2013: 84). اساساً پیامدهای ناشی از سوء مصرف مواد با دو سطح فردی و اجتماعی در ارتباط است؛ در سطح فردی این پیامدها موجب ایجاد اختلالات خلقی، ایجاد مانع در جهت رشد انگیزههای فردی، ایجاد اختلال در فرایندهای شناختی و به ویژه مرگ نشان می‌دهد. در سطح اجتماعی نیز این پیامدها با افزایش هزینههای مربوط به درمان و مراقبتهای پزشکی، شکستهای تحصیلی[4]، خدمات بهداشت و هم‌چنین جرم و جنایت در ارتباط بوده است. علاوه بر پیامدهای فوری که مصرف مواد برای افراد دارد، بایستی به پیامدهای بلندمدت آن از جمله، ایجاد بیماری کرونر قلبی و سرطان ریه که در اثر مصرف مواد در طول دوران زندگی ایجاد میگردد، نیز اشاره داشت. مصرف مواد در ایجاد یک سوم تا نیمی از این بیماری­ها نقش ایفا میکند (هاوکینز[5] و همکاران، 1992: 64).

تمامی کشورهای جهان چه توسعهیافته و چه در حال توسعه، متحمل هزینههای قابل توجهی در نتیجه مصرف مواد بودهاند. گزارش دفتر مقابله با مواد و جرم سازمان ملل[6] (2015) حاکی از این است که سالانه بیش از 200 هزار نفر جان خود را بر اثر مصرف مواد از دست میدهند. گزارش جهانی مصرف مواد (2015) نشان میدهد که شیوع جهانی تزریق مواد در سال 2013 برای افراد واقع در سنین 15-64 سال برابر با 12میلیون و 190هزار نفر بوده است که از این میزان آسیا با 4 میلیون و 560 هزار نفر در رتبه اول قرار گرفته است و بعد از آن به ترتیب کشورهای اروپایی، آمریکایی، آفریقایی و اقیانوسیه قرار دارند. این آمارها از آنجایی اهمیت پیدا میکنند که باید دانست امکان ابتلا به ویروس ایدز در میان افرادی که مواد تزریق میکنند در همه مناطق جهان در حد بالایی قرار دارد (دفتر مقابله با جرم و اعتیاد سازمان ملل متحد، 2015: 6-7).

کشور ایران جدیترین مشکلات را در زمینه اعتیاد و مصرف مواد دارد. گزارشات دفتر مقابله با مواد و جرم سازمان ملل متحد (2015) مصرف کنندگان مواد در ایران را یک میلیون و 325 هزار نفر برآورد کرده است که چیزی حدود 26/2 درصد از جمعیت بزرگسالان را تشکیل میدهد. بین سالهای 1987 تا مارس 2013 از مجموع 26 هزار و 125 مورد اچ آی وی مثبت در ایران، حدود 6/68 درصد از این افراد، مصرف کنندگان تزریقی مواد مخدر بودهاند (دفتر مقابله با جرم و اعتیاد سازمان ملل متحد، 2015: 6-7).

اساساً به لحاظ جغرافیایی، ایران کوتاهترین و ارزانترین مسیر ترانزیتی برای مواد مخدر میباشد که به دلیل قرار گرفتن آن در همسایگی هلال طلایی[7] و همچنین ویژگیهای قومی و روابط نزدیک میان ساکن دو سوی مرزهای بینالمللی ایران و افغانستان زمینه تخلفات مواد مخدر در ایران فراهم شده است. هلال طلایی از بزرگترین مناطق جهان برای کشت و تولید مواد مخدر به شمار میرود و موقعیت ایران به دلیل قرار گرفتن آن در بین کشورهای تولید کننده مواد در شرق (افغانستان)، که دارای مرزی به طول 1923 کیلومتر با ایران بوده، و همچنین مصرف کنندگان مواد در غرب (عمدتا اروپا)، جمهوری اسلامی ایران را به مسیر ترانزیتی کوتاه و ارزان برای مواد غیرقانونی از جمله تریاک، حشیش، هروئین و مرفین تبدیل کرده است (علیوردی‌نیا و پرایدمور[8]، 2007: 155).

طبق آخرین گزارشات ارائه شده از سوی دفتر مبارزه با مواد مخدر و جرم در ایران، ایران بیشترین مواد افیونی (تریاک 80 درصد و هروئین 30 درصد) را نسبت به سایر کشورهای دنیا کشف کرده است. مسأله تخلفات مرتبط با مواد مخدر نیز در ایران یکی از پیچیدهترین چالشهایی است که در حال حاضر جامعه ایران با آن مواجه است. افزایش این تخلفات باعث این آگاهی فزاینده شده است که ایران با یک مسئله اجتماعی عمده مواجه میباشد، به طوری که در ایران بیش از نیمی از جمعیت زندانیان، مربوط به متخلفان مواد مخدر میباشد (علیوردی‌نیا و همکاران، 1385). اما این همه‌ی آن چیزی نیست که باید در مورد اعتیاد به مواد مخدر در ایران دانست؛ طبق آخرین گزارش وزارت کشور و ستاد مبارزه با مواد مخدر در سال ۱۳۹۲، تعداد ۱ میلیون و ۳۳۵ هزار معتاد در کشور وجود داشت که اگر این جمعیت با بُعد خانوار محسوب شود، حدود ۶ میلیون ایرانی به طور مستقیم درگیر پدیده‌ مواد مخدر هستند (ستاد مبارزه با مواد مخدر، ۱۳۹۶). اعتیاد به مواد مخدر، زمانی به مسئله جدی‌تر تبدیل می‌شود که بدانیم در ایران، اعتیاد در بین زنان نیز افزایش داشته است و بر اساس اعلام ستاد مبارزه با مواد مخدر در حالی که در سال 1387 تعداد زنان معتاد کشور 6/5 درصد کل معتادان بود، این آمار در سال 1390 به 3/9 درصد و در سال 1392 تعداد زنان معتاد به 6/9 درصد رسیده است (عنایت و غفاری، 1397: 213).

سلامت جسمی و روانی زنان به دلیل نقش بسزای آنها در استحکام خانواده و فرزند‌پروری، بسیار حائز اهمیت است. از این رو مسئله اعتیاد زنان همواره یکی از مهم‌ترین مسائل در تمامی جوامع است. آسیب‌های ناشی از اعتیاد، در خانواده و جامعه بسیار گسترده است ولی در صورتی که زنان یا مادران به اعتیاد مبتلا باشند، تاثیر این آسیب‌ها چند برابر خواهد شد (حاجیها، 1397: 45). امروزه پديده اعتياد در ميان زنان نيز همچون عارضه­اي فردي، خانوادگي و اجتماعي مطرح است و داراي ابعاد پيچيده و چندگانه‌اي است؛ بدين جهت بررسي­هاي جامعه­شناختي، روان‌شناختي و اقتصادي در راستاي شناسايي علل و عوامل اين معضل و يافتن راهکارهاي موثر جهت پيشگيري، مقابله و درمان ضروري است (قاسمی‌ روشن، 1382: 131). تحقیق حاضر در همین راستا و با استفاده از نظریه فشار عمومی[9] به انجام رسیده است. نظريه اگنيو[10] يکي از نظريه‌هاي مهم در حوزه روانشناسي اجتماعي است که براي گستره وسيعي از انحرافات اجتماعي از جمله اعتياد به مواد مخدر قابل استفاده است. بنابراین پژوهش حاضر بر آن است که به کاربست نظریه فشار عمومی اگنیو‌‌‌ پرداخته و به این پرسش پاسخ دهد که نظریه فشار عمومی به چه میزان توان تبیین میزان مصرف مواد مخدر در بین زنان مراجعه کننده به مراکز خود معرف شهر تهران را دارد؟

 

[1] World Health Organization

[2] بحران نابودی محیط زیست، بحران تهدید اتمی، بحران فقر، بحران مواد مخدر.

[3] Lev-Ran

[4] Educational failure

[5] Hawkins

[6] United Nation Office on Drugs and Crime

[7]- هلال طلایی آسیای جنوب غربی شامل قسمتهایی از ایران، افغانستان و پاکستان میشود.

[8] Aliverdinia & Pridemore

[9] General Strain Theory

[10] Agnew

search Keywords: زنان اعتیاد به مواد مخدر نظریه فشار اگنیو‌ احساسات منفی.
پیشینه تحقیق

 

با توجه به روند افزایشیِ مصرف مواد مخدر در سال‌های اخیر، تحقیقات گوناگونی در داخل و خارج از کشور برای بررسی اعتیاد به مواد مخدر به انجام رسیده است که در ادامه به برخی از آنان اشاره خواهیم کرد. حاجیها و همکاران (1397) در تحقیقی با عنوان «تجربه‌زیسته زنان معتاد در شهر تهران: دستیابی به یک الگوی تبیینی» که با هدف کشف علل موثر بر گرایش زنان و دختران به مصرف مواد مخدر و تولید یک مدل نظری در زمینه‌ی علل اعتیاد زنان و دختران به انجام رسید با روش کیفی و از نظریه‌ی زمینه‌ای با 30 زن معتاد مراجعه کننده به کمپ بانوان چیتگر در سال‌های 93 تا 95 تهران مصاحبه کردند، یافته‌های این تحقیق بیانگر آن است، سه تم اصلی خانواده‌ی آسیب‌زا (متشکل از مقوله‌های والدگری نامناسب، مصرف در خانواده، تعارض در خانواده، قطع ارتباط با خانواده، تشکیل روابط مخرب)، شرایط فردی آسیب‌پذیر (متشکل از مقوله‌های ویژگی‌های فردی آسیب‌پذیر، فشار روانی زیاد، خوددرمانی، تشکیل روابط مخرب) و ازدواج ناموفق (متشکل از مقوله‌های ازدواج ناموفق، فشار روانی زیاد، احساس بی‌پناهی، خوددرمانی، تشکیل روابط مخرب) به‌عنوان عوامل موثر بر گرایش به سوءمصرف مواد مخدر و دو تیپ اصلی زنان مقاومت‌کننده (متشکل از مقوله‌های مقاومت در برابر مصرف، ترک‌های طولانی‌مدت ولی همراه با لغزش) و زنان تسلیم‌شونده (متشکل از مقوله‌های تسلیم در برابر مصرف، ترک‌های متعدد کوتاه‌مدت با لغزش‌های پیاپی) کشف و استخراج گردید.

برآبادی و همکاران (1397) تحقیقی را با عنوان «شناسایی عوامل مؤثر بر گرایش به مواد مخدر در زنان و ارائه مدل با نرم‌افزارPLS» به انجام رساندند، که با روش توصیفی ـ پیمایشی و در مدت 6 ماه در بین زنانی که به کمپ ترک اعتیاد زنان استان سمنان مراجعه کرده بودند به انجام رسید. پس از ارائه مدل و بررسی عوامل مؤثر بر گرایش به مواد، «عوامل خانوادگی- محیطی» مهمترین عامل گرایش به مصرف بود و پس از آن «عوامل اجتماعی» و در نهایت «عوامل فردی» برگرایش به مواد اثرگذار بودند. خانواده ناسالم، محیط ناسالم ایجاد می‌کند و زندگی کردن در چنین خانواده و محیطی، فرد را به سوی انحرافات اجتماعی و اعتیاد هدایت می‌کند.

بنفشه و همکاران (1397) در تحقیقی با عنوان «بررسی الگوی مصرف و علل گرایش به اعتیاد در زنان تحت درمان نگهدارنده با متادون شهرستان کاشان طی سال ۱۳۹۶» که با هدف تعیین الگوی مصرف و علل گرایش به مصرف مواد مخدر در زنان مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد به انجام رسید. نتایج این مطالعه که با روش توصیفی و مقطعی به انجام رسید، نشان می‌دهد، شایع‌ترین ماده مصرفی تریاک (۸۱ درصد) و اصلی‌ترین راه مصرف، روش تدخینی بود. ده درصد افراد سابقه تزریق داشتند. علل اصلی گرایش به مواد مخدر از دیدگاه بیماران، خانواده معتاد (77 درصد)، دسترسی آسان به مواد (64 درصد) و افسردگی و ناامیدی (56 درصد) بود.

در سایر تحقیقات داخلی نیز گروسی و محمدی (1390) به عدم توانمندی زنان در برابر فشارهای اجتماعی و شکسته شدن پیوندهای اجتماعی آنان، جوادی (1387) به بحران هویت، قاسمي روشن (1382)، به نابسامانی خانواده، رحمتی (1381) به نقش گروه همسالان و برخي محيط­هاي اجتماعي مانند پارک­ها، قهوه‌خانه­ها و زندان، جمشيدي منش و همکاران (1384) و زرگر و همکاران (1387) به نقش ویژگی‎های شخصیتی در بروز اعتیاد زنان پرداخته‌اند.

تحقیقات خارجی نیز در این زمینه به انجام رسیده است، هانپاتچایکول[1] و همکاران (2017) تحقیقی با عنوان «تجربه زیسته زنان تایلندی معتاد به الكل» انجام داده‌اند. این تحقیق به دنبال، کاوش تجربه زیسته زنان تایلندی معتاد به الکل که در دوره درمان بسر می‌بردند، بوده است. مشارکت کنندگان این پژوهش، تعداد ۱۲ زن ۲۰ تا ۶۵ سال بوده که از دو بیمارستان تخصصی و یک کلینیک سرپایی در یک بیمارستان عمومی انتخاب شده‌اند. محققان در نتیجه کاوش در تجربه مصرف الکل زنان تایلندی، به چهار جنبه اساسی دست یافتند: ۱- احساس پستی و بی ارزشی ۲- احساس آسیب‌های جسمانی و عاطفی ۳- احساس زوال جسمانی و مرگ زودرس و ۴- احساس برتری و نیرومندی. هسته اصلی تجربه زیسته زنان تایلندی مورد مطالعه، از طریق این چهار جنبه متفاوت، تجریه نوعی احساس دوگانه از احساس پستی و بی ارزشی و در عین حال، احساس برتری و نیرومندی به عنوان یک انسان است. مصرف الکل، مشکلات زندگی و ترس‌های آنها مانند خشونت، احساس زوال جسمانی، مرگ زودرس و احساس حاشیه‌ای بودن در خانواده و جامعه را کاهش می‌داده است. این مطالعه همچنین نشان داد که موقعیت حاشیه‌ای زنان نسبت به خانواده و جامعه، آنها را در مقابل اثرات مصرف الکل، آسیب پذیرتر می‌سازد.

 

نيو و هسر[2] (2007)، در تحقيق خود به مقايسه برنامه‌هاي درماني مصرف مواد مخدر دو گروه سنتي زنان و مردان باهم با برنامه‌هاي درماني تخصصی زنان پرداخته‌اند. در نهایت به این نتیجه رسیدند که پيوندهاي سالم با ديگر مردم براي بهزيستي زنان اساسي مي‌باشد. زنان از مواد جهت برقراري ارتباط با يک شريک وابسته به مواد يا سروکار داشتن با فقدان روابط بامعني استفاده مي‌کنند. زنان مراجعه‌کننده به برنامه‌هاي تخصصي، نيازمند خدمات بيشتري بودند و روزهاي بيشتري را صرف درمان ميکردند. آنها داراي نتايج دارويي بهتري بودند.

اتيل[3] (2002)، در مقاله­اي با عنوان «شناسايي منبع فشار موجد انحراف براي زنان به بررسي تبعيض ادراک شده و تئوري فشار عمومي» پرداخته است. از اين رو با استفاده از پيکرهي اصلي تئوري فشار عمومي و دادههاي حاصل از نمونهاي شامل 821 نفر از زنان جوان ساکن در يکي از شهرهاي نواحي جنوب شرقي آمريکا، مطالعهاي انجام شد تا کشف کند که آيا سنجه‌هاي مربوط به به تبعيض عملي تجربه شده که توسط افراد گزارش شده است با فعاليتهاي جنايي که به آنها اعتراف کردهاند، ارتباط وجود دارد يا خير؟ يافتهها نشان ميدهد زناني که تصور ميکنند قرباني تبعيضات جنسيتي شدهاند، بيشتر در جنايت شرکت کردهاند تا در عوض از اين بينظميها استفاده کنند. همچنين اين يافتهها به طور کلي، تأييداتي براي فرضيههاي اگنیو‌‌‌ و برويدي راجع به تبعيض جنسيتي به عنوان پيشبيني کننده جرم در بين زنان فراهم ميآورد.

کورچا[4] و همکاران (2014)، فیشر[5] و همکاران (2014) فردریکس[6] (2014) نیز در تحقیقاتی دیگر به بررسی مصرف مواد مخدر پرداخته‌اند که کیفیت زندگی پائین، خودکارآمدی پائین و انگ اجتماعی را از دلایل اعتیاد به مواد مخدر و مرگ و میر زودرس را نیز از جمله پیامدهای آن ذکر کرده‌اند.

در جمع‌بندی تحقیقات ذکر این نکته ضروری به نظر می‌رسد که اعتیاد به مواد مخدر در بین زنان در ایران بیشتر حالت توصیفی و نظری داشته و کمتر به تبیین علت اعتیاد در بین زنان پرداخته شده است. همچنین پژوهش حاضر سعی دارد از نظریه فشار عمومی استفاده کند، چرا که این نظریه از دیدگاه روان‌شناسی اجتماعی پدیده اعتیاد در زنان را مورد بررسی قرار می‌دهد و با توجه به روحیات زنان، به نظر می‌رسد این نظریه بتواند قدرت تبیین‌کنندگی بیشتری داشته باشد. نظریه فشار عمومی درباره‌ی دیگر انحرافات اجتماعی مانند تمایل به خودکشی در بین دانشجویان (علیوردی نیا و یوسفی، 1393) و همچنین بزهکاری (علیوردی‌نیا و همکاران، 1385) به انجام رسیده است اما برای تببین اعتیاد زنان این نظریه مغفول مانده است که تحقیق حاضر این خلأ را پوشش خواهد داد.

 

 

[1] Hanpatchaiyakul

[2] Niv & Hser

[3] Eitle

[4] Korcha

[5] Fischer

[6] Fredericks

چارچوب نظری

 

سوء مصرف مواد مخدر به عنوان یکی از رفتارهایی که مصداق رفتار انحرافی دارد، از دیدگاه‌های مختلف قابل بررسی است، نظريه فشار عمومي اگنيو (1922) يکي از مهمترين نظريهها در حوزه جرمشناسي يا انحرافات در طول ده‌های گذشته است. کار وي به منزله «توسعه نظريه فشار» و تکميل کارهاي پيشينيان تلقي مي‌شود و اين امر موجب گسترش مفاهيم کليدي و افزايش دقت در تبيين انحرافات اجتماعي شده است. رابرت اگنيو نظريه فشار عمومي تجديدنظر شدهاي را معرفي ميکند که در اين نسخه تجديد نظر شده از نظريه فشار، تلاش نموده تا ناسازگاريها و تناقضهاي نظريههاي سنتي فشار را برطرف سازد. براي مثال، اين نظريه به جاي مربوط شدن به يک طبقه، در مورد همه طبقات اجتماعي کاربرد دارد. به علاوه نظريه اگنيو با وارد کردن متغیر احساسات منفی در مدل نظري خود، نظریه‌اش را از نظریه کلاسیک فشار متمایز کرد. اگر چه نظریه فشار عمومی اگنیو برای تببین جرم توسعه یافته است اما می‌توان برای رفتارهای مشابه نظیر سوء مصرف مواد مخدر، رفتارهای انحرافی و خودکشی از آن بهره برد (استک و واسرمن[1]، 2007: 104).

نظريه اگنيو (1922) تحقيق پيرامون فشار را احياء و اهميت و تاثير آن را بر احساسات منفي و همين طور انحراف نشان مي­دهد. در واقع نظريه فشار عمومي اگنيو با تعريف مجدد از مفهوم فشار، مشخص کردن احساسات منفي ناشي از فشار به عنوان منبع تحريک انحراف و وارد کردن عوامل شرطی در نظريه براي تبيين تفاوت‌هاي فردي در انطباق با فشار، به منزله توسعه مدل‌هاي سنتي فشار (کلووارد و اوهلین[2]، 1960؛ کوهن[3]، 1995؛ مرتن[4]، 1938). تلقي ميشود (عبدالرسولی، 1384: 40-41). نظريه‌هاي پيشين فشار توسط مرتن، کوهن، کلووارد در جامعه‌شناسي غالب شدند. در حالي که اين نظريه در بسياري از شيوه‌ها از يکديگر متفاوت هستند. همه آنها بزهکاري يا انحراف را به ناتواني در به دست آوردن اهداف رايج مشروع نسبت مي‌دهند. اين نظريه‌‌ها در دهه 1970 به شدت مورد انتقاد قرار گرفته‌‌اند و تاثيرشان در تحقيقات تجربي کاملا محدود شده است. در حالي که نظريه‌‌هاي فشار کلاسيک از چند نقطه نظر مورد انتقاد قرار گرفته‌‌اند، اگنيو مشخص مي‌‌کند که منابع فشار اجتماعي متعددي وجود دارند و نه فقط عدم موفقيت در در دستيابي به اهداف و ارزش‌‌هاي مثبت مثل موفقيت‌‌هاي پولي (تنهایی، 1388: 5).

اگنيو فشار را به روابط و مناسبات منفي با ديگران تعريف کرده است. او بيان مي‌‌کند که روابط منفي، احساسات ناخوشايند (منفي) را در شخص به وجود آورده و سپس اين احساسات ناخوشايند مي‌‌تواند منجر به انحراف شود (اگنیو[5]، 1992: 60). نظريه فشار عمومي اگنيو که نه ساختاري و نه فردي است، سعي مي‌‌‌کند تا ميزان انحرافي را که ناشي از فشاري است که فرد در زندگي با آن روبه‌‌‌رو مي‌‌‌شود را تبيين کند. اگنيو عنوان مي‌‌‌کند که انحراف (اعتياد) نتيجه مستقيم تاثيرگذاري منفي نااميدي، ناکامي و احساسات مضر و زيان‌‌‌آور است که به دنبال مناسبات اجتماعي مخرب و منفي به وجود مي‌‌‌آيد اگنيو بر پيچيده بودن فشار در جامعه مدرن تأکيد داشت (علیوردی‌نیا و همکاران، 1385) اصل اساسي نظريه اگنيو اين است که فشار، عامل اساسي گرايش به انحراف و اعتياد است و اين عامل منحصر به يک گروه، طبقه، يا جامعه خاص نيست و هر فردي به اقتضاي وضعيت زندگي خود به نحوي در معرض فشار قرار دارد. در نظريه اگنيو به سه منبع اصلي فشار اشاره شده است که هر يک متفاوت از ديگري هستند:

  1. فشار ایجاد شده به خاطر شکست در دستیابی به اهداف ارزشمند مثبت؛
  2. حذف محرک‌های ارزشمند مثبت؛
  3. حضور محرک‌های منفی؛

فشار ایجاد شده به خاطر شکست در دستیابی به اهداف ارزشمند مثبت: اگنيو استدلال مي‌‌‌کند که فشار ناشي از عدم دستيابي به اهداف ارزشمند مثبت، اولين نوع فشار در نظريه عمومي مي‌باشد. همچنين وي عنوان مي‌‌‌کند که سه نوع هدف متفاوت وجود دارد که اعضاي جامعه براي هر کدام از آنها تلاش مي‌‌‌کند. اين اهداف شامل پول، منزلت و استقلال مي‌‌‌شود. اهداف مذکور زماني که اشخاص در زندگي خود با گسستگي­هايي[6] روبه­رو مي­شوند، تبديل به فشار مي­شود. فشار ناشي از گسستگي بين آرزوها[7] و دستاوردهاي واقعي[8]؛ فشار ناشي از گسستگي بين انتظارات[9] و دستاوردهاي واقعي، فشار ناشي از گسستگي بين نتايج منصفانه[10] و نتايج واقعي (اگنیو، 1992: 51-52).

فشار ناشي از بين رفتن انگيزه ارزشمند مثبت در فرد (حذف محرک مثبت): مطالعه اگنيو پيرامون فشار افراد نشان مي­دهد که فهرستي از پديده­هاي تنش­زاي زندگي مانند از دست دادن دوست، مرگ يا بيماري شديد دوستان یا خانواده، انتقال به يک مدرسه جديد، طلاق والدين و جدايي از آنها، نارحتي از مدرسه و تحميل دامنه­اي از شرايط بد کاري به عنوان عوامل نابود­کننده انگيزه­هاي با ارزش افراد و منبع انحرافات عمل نموده­اند. بنابراين با توجه به منابع، نوع دوم فشار عبارت است: از بين رفتن انگيزه­هاي ارزشمند مثبت در فرد، که ممکن است به بزهکاري و انحراف منجر شود. وقتي که فرد سعي مي­کند مانع از دست رفتن انگيزه ارزشمند مثبت شود، يا انگيزه از دست رفته را بازسازي کند و يا به انگيزه­اي جايگزين دست يابد، درصدد انتقام بر مي­آيد و براي مقابله با کساني که مسئول اين اتفاق هستند يا به تهاجم و يا به مقابله منفي مانند مصرف مواد مخدر دست مي­زند (اگنیو، 1992: 58).

فشار ناشي از تحميل انگيزه منفي (وجود محرک منفي): فشار با حضور محرک‌هاي منفي يا مضر نيز ميتواند ايجاد شود، مانند وجود کودک آزاري، قرباني تبهکاري شدن، تنبيه بدني، حوادث تنشزاي زندگي اعم از تهديدهاي زباني تا آلودگي هوا (علیوردی‌نیا و همکاران، 1385: 92). منابع جديد پيرامون پرخاشگري بر تحميل انگيزههاي منفي يا مضر نيز متمرکز شدهاند. بجز کار اگنيو (1985) اين نوع از فشار در جرمشناسي مورد غفلت قرار گرفته است. اگنيو استدلال ميکند فشار با وجود انگيزههاي منفي يا مضر نيز ميتواند به پرخاشگري و ديگر پيامدهاي منفي در شرايط خاص منجر ميشود. فرد در معرض انگيزه ناخوشايند (ناراحت کننده) ممکن است:

  1. از انگيزه منفي بگريزد يا اجتناب کند.
  2. انگيزه منفي را (در خود) تسکين دهد يا پايان بخشد.
  3. درصدد انتقام از منبع انگيزه منفي يا اهداف مرتبط برآيد.
  4. پيامد آثار منفي را با مصرف غيرقانوني موادمخدر برطرف کند.

طبق نظريه اگنيو فشار به معناي رابطه منفي با ديگران در نظر گرفته شده است وی معتقد است فشار باعث ايجاد احساسات منفي در افراد مي­شود و اين احساسات منفي، با انحراف (اعتياد) ارتباط دارد. بر اساس این نظریه فرضیات زیر قابل طرح است:

فرضیه‌های پژوهش

  1.  فشار منزلتی بر میزان مصرف مواد مخدر در زنان موثر است.
  2. فشار رابطه‌ای بر میزان مصرف مواد مخدر در زنان موثر است.
  3. حذف محرک مثبت بر میزان مصرف مواد مخدر در زنان موثر است.
  4. وجود محرک منفی بر میزان مصرف مواد مخدر در زنان موثر است.
  5. احساسات منفی بر میزان مصرف مواد مخدر در زنان موثر است.
 

[1] Stack & Wasserman

[2] Cloward & Ohlin

[3] Cohen

[4] Merton

[5] Agnew

[6] Disjunction

[7] Aspirations

[8] Actual Achievements

[9] Expectations

[10] Just/Fair Outcome

روش پژوهش

 

اين تحقيق مبتني بر روش کمي است و تکنيک مورد استفاده، پيمايش است. در تحقيق پيمايشي از وسايل مختلفي براي گردآوري داده‌ها استفاده مي‌شود که عبارتند از مصاحبه عميق، مصاحبه ساختمند، تحليل محتوا و غيره؛ ولي عمدتا در اين تکنيک از ابزار پرسشنامه استفاده مي‌شود (دواس، 1393؛ 139). در اين پژوهش نيز با استفاده از پرسشنامه ساخت‌يافته، به بررسی فرضیات تحقیق پرداخته‌ایم. جامعه آماري مورد مطالعه شامل زنان معتادي است که به يکي از مراکز سه‌گانه‌ی خودمعرف تهران مراجعه کرده‌اند. اين مراکز تحت پوشش بهزيستي (خانه خورشيد در مولوي، مركز شهيد فاميلي در تهرانپارس و مركز شهيد ملت دوست در بهارستان) است. روش نمونه‌گيري به صورت ساده و در دسترس بوده است كه در مدت زمان مشخص، زنان مراجعه‌كننده مورد بررسي قرار گرفته‌اند و تعداد 180 نفر از معتادان وارد تحليل شدند و اطلاعات آنها مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته است. در اين پژوهش از نرم افزار SPSS21 براي تجزيه و تحليل داده‌ها در دو سطح توصيفي و استنباطي استفاده شده است. روایی ابزار تحقیق از طریق روایی صوری و اعتبار سازه تعیین شده است. برای سنجش پایایی مقیاس‌ها نیز از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شده است که نتایج به دست آمده حاکی از همسانی درونی گویه‌ها، در طیف‌های مورد نظر می‌باشد و میزان آلفای در تمامی مقیاس‌ها بیش از 7/0 می‌باشد.

جدول 1- آلفای کرونباخ مقیاس‌های پرسشنامه

متغیر

ابعاد

ضريب آلفاي کرونباخ

فشار عمومی

فشار منزلتی

75/0

فشار رابطه‌ای

81/0

حذف محرک مثبت

73/0

احساسات منفی

78/0

وجود محرک منفی

84/0

یافته های پژوهش

 

ميانگين سني پاسخگویان برابر با 47/34 مي‌باشد؛ و بیشتر افراد در گروه سنی کمتر از 29 سال قرار دارند. از نظر محل تولد نیز 2/52 درصد از پاسخگویان در تهران متولد شده‌اند و 8/47 درصد نیز در استان‌های دیگر تولد یافته‌اند. قومیت پاسخگویان نیز بدین صورت است که بيشترين درصد از کل پاسخگويان متعلق به قوميت فارس يعني 2/52 درصد و کمترين درصد نيز که 9/3 درصد است متعلق به گروه ساير است. از نظر وضعیت تاهل نیز توزيع فراواني معتادان مراجعه کننده به مراکز نشان مي‌دهد در مجموع 10 درصد پاسخگويان مجرد (هرگز ازدواج نکرده) هستند. هم‌چنين 45 درصد از افراد داراي همسراند (متأهل)، و 45 درصد نیز سایر (طلاق گرفته، همسرفوت شده) می‌باشند. در مورد وضعیت اشتغال نیز باید گفت 1/76 درصد از پاسخگویان شاغل و 9/23 درصد غیرشاغل می‌باشند و از نظر سطح تحصیلات 1/16 درصد بیسواد، 4/29 درصد ابتدایی، 4/29 درصد راهنمایی، 8/22 درصد دیپلم یا پیش دانشگاهی، و تنها 2/2 درصد از لیسانس به بالاتر بوده‌اند.

 جدول 2-توزیع درصدی پاسخگویان بر حسب میزان مصرف مواد

میزان مصرف مواد در هفته

فراوانی

درصد

میانگین

انحراف معیار

کم (3-6 بار)

18

10

13/2

56/0

متوسط (7-21 بار)

120

7/66

زیاد (22-70)

42

3/23

کل

180

100

در جدول شماره (2) میزان مصرف مواد مخدر به عنوان متغیر وابسته در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است که بر اساس میزان استعمال در هفته و به صورت فاصله‌ای مورد سنجش قرار گرفته است. بر این اساس 10 درصد از افراد در بازه کم، 7/66 درصد در بازه متوسط و 3/23 درصد نیز در بازه زیاد قرار گرفته‌اند که به لحاظ میانگین 13/2 از سه می‌باشد و میانگین بالایی دارد. حداقل تعداد مصرف هفتگیِ پاسخگویان 3 و حداکثر 70 بار بوده است، میانگین مصرف هفتگی پاسخگویان 94/18 می‌باشد.

جدول 3- توزیع درصدی مولفه‌های فشار عمومی

متغیر

کم

متوسط

زیاد

میانگین

انحراف معیار

فراوانی

درصد

فراوانی

درصد

فراوانی

درصد

فشار منزلتی

26

6/14

130

4/72

23

9/12

98/1

54/0

فشار رابطه‌ای

27

9/14

126

8/69

28

4/15

00/2

57/0

احساسات منفی

21

7/11

125

3/69

34

19

07/2

53/0

حذف محرک مثبت

33

3/18

121

1/67

26

6/14

96/1

51/0

وجود محرک منفی

27

9/14

128

2/71

25

9/13

99/1

51/0

در جدول شماره (3) به توصیف درصدی متغیرهای مستقل تحقیق پرداخته‌ایم که براین اساس بالاترین میانگین از آن متغیر احساسات منفی با میانگین 07/2 می‌باشد که 19 درصد از پاسخگویان اذعان داشته‌اند که به میزان زیادی دارای احساسات منفی می‌باشند. احساسات منفی از هفده گویه تشکیل شده است که بیانگر خشم و افسردگی در پاسخگویان بوده است. فشار رابطه‌ای نیز در رتبه دوم بیشترین‌ها قرار دارد، و هنگامی است که فرد در تلاش برای داشتن یک رابطه مثبت با دیگران استرس را تجربه می‌کند. میانگین آن 2 از سه می‌باشد. وجود محرک منفی به معنای چیزهایی که در زندگی فرد مطلوب نیستند نیز یکی دیگر از مولفه‌های فشار است که دارای میانگینی بیش از حد متوسط بوده است.

یافته‌های استنباطی

 

جدول 4- همبستگی متغیرهای مستقل و وابسته تحقیق

میزان مصرف مواد مخدر

متغیر

Sig

R

000/0

**241/0

فشار منزلتی

000/0

**489/0

فشار رابطه‌ای

000/0

**505/0

احساسات منفی

000/0

**449/0

حذف محرک مثبت

001/0

**440/0

وجود محرک منفی

در جدول شماره (4) همبستگی بین متغیرهای مستقل و وابسته تحقیق مشاهده می‌شود، بر این اساس تمامی متغیرهای مستقل دارای ارتباطی مثبت و معنادار با متغیر میزان مصرف مواد مخدر در زنان بوده‌اند. متغیر احساسات منفی بیشترین رابطه را با متغیر میزان مصرف مواد مخدر داشته است که میزان آن برابر با (505/0= r) می‌باشد و متغیر فشار رابطه‌ای در رتبه دومِ بیشترین رابطه قرار داشته است، و کمترین میزان رابطه معنادار نیز از آن متغیر فشار منزلتی بوده است که میزان آن برابر است با (241/0= r). بنابراین بر اساس این یافته‌ها هر اندازه فشار عمومی بر پاسخگویان افزایش پیدا کند، میزان مصرف مواد مخدر نیز به طور معناداری افزایش پیدا خواهد کرد.

جدول5- رگرسیون متغیرهایِ پیش بینِ میزان مصرف مواد مخدر

متغیر

ضرایب رگرسیونی

آزمون T

آزمون هم خطی

B

Beta

T

Sig

Tolerance

VIF

مقدار ثابت

237/0

 

261/1

209/0

 

 

فشار منزلتی

006/0

005/0

082/0

935/0

750/0

33/1

فشار رابطه‌ای

234/0

268/0

564/2

004/0

467/0

14/2

احساسات منفی

348/0

368/0

512/5

000/0

743/0

34/1

حذف محرک مثبت

222/0

233/0

277/3

001/0

653/0

531/1

وجود محرک منفی

237/0

195/0

786/2

006/0

673/0

487/1

خلاصه مدل

R

Rمجذور

مجذور Rتعدیل شده

 

652/0

425/0

408/0

ANOVA

F

Sig

دوربین واتسون

 

23/28

000/0

63/1

               

نتایج حاصل در جدول (5) حاکی از آن است که متغیرهای مستقلِ تحقیق توانسته‌اند، 42 درصد از متغیر میزان مصرف مواد مخدر در زنان را که در این تحقیق متغیر وابسته است، پیش‌بینی کنند. در واقع این عدد به ما می‌گوید 42 درصد از تغییرات متغیر وابسته تحت تأثیر متغیرهای مستقل تحقیق می‌باشند. حال برای ارزیابی معناداری این نتیجه به جدول ANOVA مراجعه خواهیم کرد؛ جایی که میزان معناداریِ F، این مهم را، برای ما نشان خواهد داد. در واقع معناداری میزان F به ما خواهد گفت آیا کل مدل رگرسیونی به خوبی متغیر وابسته را در جامعه آماری پیش‌بینی می‌کند یا خیر؟ در این تحقیق همان‌گونه که از خروجی‌ها نمایان است، مقدارF (23/28) در سطح خطای کمتر از 05/0 معنادار است و می‌توان گفت فرض صفرِ مبنی بر اینکه R چندگانه در جامعه برابر با صفر است، رد می‌شود. امّا نباید فراموش کرد که این به معنایِ معنادار بودن تک تک متغیرهای درون معادله نیست و برای مشخص شدنِ معناداری تک تک متغیرها باید در جدول ضرایب به معناداری مقدار T نگاه کنیم. براین اساس نتایج نشان می‌دهد اگر چه بعد فشار منزلتی دارای تاثیری معنادار بر میزان مصرف مواد در بین زنان نبوده است. اما سایر ابعاد (فشار رابطه‌ای، احساسات منفی، حذف محرک مثبت، وجود محرک منفی) تاثیری معنادار بر متغیر وابسته داشته‌اند. در مرحله آخر برای شناسایی مهمترین متغیرهای موثر بر میزان مصرف مواد مخدر در بین زنان به ضرایب استاندارد شده (Beta) نگاه می‌کنیم. نتایج نشان می‌دهد در ازای هر واحد اضافه شدن به انحراف استانداردِ متغیراحساسات منفی، به متغیر میزان مصرف مواد مخدر به میزان 368/0 انحراف استاندارد افزوده خواهد شد و بنابراین متغیر احساسات منفی بیشترین تاثیر را بر متغیر مصرف مواد در بین زنان داشته است، متغیرهای فشار رابطه‌ای، حذف محرک مثبت، وجود محرک منفی نیز به ترتیب در رتبههای بعدیِ تاثیرگذاری قرار دارند.

نتیجه گیری

 

اگر چه در گذشته زمانی که بحث از اعتیاد به مواد مخدر مطرح می‌شد، بیشتر مراد از افراد معتاد، مردان بودند و زنان بیشتر به عنوان قربانیان مردان معتاد مورد بررسی قرار می‌گرفتند در سال‌های اخیر اعتیاد در بین زنان نیز رواج پیدا کرده است و به دلیل نقشی که زنان در فرهنگ ایرانی و اسلامی در خانواده از آن برخوردارند، آسیب‌های وارده بر جامعه جبران ناپذیر خواهد بود. زنان به عنوان نيمي از جمعيت جامعه، در صورت ابتلا به بيماري اعتياد، هزينههاي بسياري را از نظر اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي، سياسي و ... بر جامعه تحميل ميکنند و تبعات اعتیاد آنان چه بسا بیشتر از مردان باشد، لذا در تحقیق حاضر با استفاده از نظریه فشار عمومی اگنیو سعی در تببین اعتیاد به مواد مخدر در بین زنان داشته‌ایم.

این تحقیق با روش کمی و تکنیک پیمایشی صورت گرفته و جامعه آماری آن را زنان معتادی تشکیل داده‌اند که به یکی از مراکز خود معرف (خانه خورشيد در مولوي، مركز شهيد فاميلي در تهرانپارس و مركز شهيد ملت دوست در بهارستان)، خود را معرفی کرده‌اند. با توجه به نوع جامعه‌آماری و نبود آمار دقیق از این افراد از روش نمونه‌گیری در دسترس استفاده شده است و 180 نفر از زنانِ مراجعه کرده با این مراکز مورد بررسی قرار گرفته‌اند، چارچوب نظریِ به کار رفته در این تحقیق، نظریه فشار عمومی اگنیو بوده است و یافته‌های تحقیق در دو بخش توصیفی و استباطی مورد مداقه قرار گرفته‌اند.

در بخش توصیفی نتایج نشان داد که ميانگين سني پاسخگویان برابر با 47/34 مي‌باشد؛ و بیشتر افراد در گروه سنیِ کمتر از 29 سال قرار داشته و از نظر محل تولد اکثریت آنها در تهران تولد یافته‌اند. همچنین شایان ذکر است که درصد قابل توجهی از این افراد طلاق گرفته یا همسر فوت شده بوده و میانگین درآمد ماهانه آنها یک میلیون و چهارصد هزارتومان گزارش شده است. توصیف متغیر وابسته تحقیق یعنی میزان مصرف مواد نیز بیانگر آن بود که تنها ده درصد از پاسخگویان میزان مصرف مواد در بین آنها کم گزارش شده است و 3/23 درصد از آنها بیان کرده‌اند که میزان هفتگیِ مصرف مواد در بین آنان، 22 تا 70 بار بوده است که زیاد محسوب می‌شود.

در بین متغیرهای مستقل نیز تمامی مولفه‌های فشار عمومی، از میزانی بالاتر از متوسط برخوردار بوده‌اند، مولفه احساسات منفی بیشترین میزان را از آن خود کرده است که در واقع منظور از احساسات منفی مواردی است که در زندگی فرد منفی بوده و چندان مطلوب نیستند مانند بیکاری طولانی مدت، تنبیه فیزیکی، روابط منفی با همالان، سوء استفاده جسمی و جنسی و ...، فشار رابطه‌ای، وجود محرک منفی، فشار منزلتی و حذف محرک مثبت نیز به ترتیب در رتبه‌های بعدی قرار دارند. بنابراین همانطور که انتظار می‌رفت زنان درگیر اعتیاد از میزان بالایی از فشار عمومی رنج می‌برند، این افراد چیزهای مثبت زندگیشان را از دست داده‌اند یا ترس از دست دادن آن را دارند، دارای رابطه‌ای مثبت با دیگران نبوده و همواره استرس در این روابط را تجربه می‌کنند. دارای حالات عاطفی منفی هستند و برای دریافت منزلت استرس فراوانی را تحمل کرده‌اند. بنابراین این جمعیت ویژگی‌هایی که اگنیو به عنوان عامل ریسک برای ابتلا به اعتیاد می‌داند را دارا بوده‌اند. اگنیو پیش‌بینی می‌کند در چنین شرایطی افراد درگیر مصرف مواد مخدر شده و برای فرار از فشار به میزان زیادی از آن استفاده کنند.

در بخش استنباطی نتایج بر نظریه اگنیو صحه گذاشته‌اند، نتایج در این بخش حاکی از آن است که همه مولفه‌های فشار عمومی دارای ارتباطی معنادار با متغیر میزان مصرف مواد مخدر در زنان بوده‌‌اند و در نهایت نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد نظریه فشار عمومی به خوبی توان تببین میزان مصرف مواد مخدر در بین زنان را داشته است. متغیرهای مستقلِ این تحقیق توانسته‌اند، 42 درصد از متغیر میزان مصرف مواد مخدر در زنان را که در این تحقیق متغیر وابسته است، پیش‌بینی کنند. در بین مولفه‌های نظریه فشار عمومی تنها بعدِ فشار منزلتی تاثیر معناداری بر میزان مصرف مواد نشان نداده است، اما سایر ابعاد دارای تاثیری معنادار بر میزان مصرف مواد در بین زنان بوده‌اند. متغیر احساسات منفی بیشترین تاثیر را نشان داده است و چنانکه اگنیو بیان می‌کند احساسات منفی عامل اصلی در نظریه فشار عمومی هستند. طبق نظر اگنيو، انحرافات اجتماعي در نتيجه تعاملات و کنش­هاي انسانها در حوزه­هاي مختلف روی مي­دهند. فشار رابطه‌ای نیز افراد را به سمت اعتیاد هدایت می‌کند و بر اساس نظریه اگنیو فشارهاي ناشي از اينگونه روابط با گرايش به انحراف از جمله اعتياد رابطه دارند و افراد در معرض چنين فشارهايي بيشتر از بقيه به انحرافات اجتماعي و مصرف مواد مخدر روی می‌آورند.

رويکردهاي درماني که بر نظريه‌هاي جامعه شناختي و روانشناسي اجتماعي مبتني هستند، معمولا بر اجتماعي شدن مجدد تاکيد دارند. به عنوان مثال بر طبق الگوهاي فشار اجتماعي، افراد مصرف مواد را هنگامي شروع مي‌کنند که در مقابل فشارهايي قرار مي‌گيرند که در درون خانواده، مدرسه، گروه همسالان، رابطه با همسر و اجتماع بر آنها تحميل مي‌شود همانطور که در اين تحقيق نيز تاييد شد، يکي از عوامل مهم و موثر در شدت اعتياد، فشارهاي ناشي از روابط منفي با ديگران است. زنان در محيط‌هاي زندگي، با فشارهايي دست و پنجه نرم مي‌کنند که در کنار ساير عوامل مي‌تواند با احتمال گرايش به اعتياد در آنها همراه باشد. بنابراین بر اساس نتایج این تحقیق پیشنهاد می‌شود که در ابتدا با تقویت مهارت‌های زندگی آموزش‌های مرتبط با کنترل فشارها و نحوه برخورد با آنها مخصوصا برای زنان که از افراد آسیب‌پذیرتر در جامعه هستند داده شود و در وهله دوم زنانی که دچار آسیب شده‌اند برای کاهش اعتیاد آنها یا ترک آنها از میزان فشار وارده بر آنها کاسته شود، افزایش مراکز درمانی برای معتادان به ویژه زنان در این زمینه می‌تواند گام موثری باشد که از فشارهای وارده بر آنان می‌کاهد.

Related articles