صفحه اصلی > All Journals > فصلنامه علمی- پژوهشی رنا> لیست شماره ها > Latest Articles > نقش رسانه ها در جامعه¬ی ارتباطی



10335
Views
6
Downloads
40
Citations
Research Article

نقش رسانه ها در جامعه¬ی ارتباطی

Muhammad Hamad Ehsan
Received 31 Mar 2021, Accepted 04 Apr 2021, Published online 05 May 2021

insert_link http://research.ru.edu.af/da/doi/full/45/606455370c1a9/25



lock_outline Open access
Abstract
در جامعه امروز یک فرد تنها موقعی می تواند بهترین و مطمئن ترین امکانات و وسایل زندگی را برای زندگی گروهی به دست آورد که دارای معلومات و اطلاعات کافی، خط مشی های صحیح و افکار و عقاید سالم باشد و این امر با استفاده از وسایل ارتباط جمعی، روزنامه ها،‌ نشریات،‌کتب، سایتهای اطلاعاتی و در یک کلام اطلاعات قابل دسترسی است. دستیابی به اطلاعات و ارسال به گروه ها به هدف ایجاد ارتباط، همگرایی و همراه ساختن افکار عمومی و تشریح مفاهیم مدنظر کاری بسی مشکل و در ابتدای شروع به کار هر نشریه ای سخت و ناهموار و نیازمند تلاشی طاقت فرساست. در جامعه ارتباطی که عنصر اصلی تبادل اطلاعات به صورت دقیق و نظم یافته رسانه ها اند، دستیابی به نیازهای گوناگون باید با استفاده از شیوه های مختلف باشد چرا که با استفاده از ابزارهای اندیشه و احساس، اخبار و تبلیغ، نشر و آگاهی دادن می توان بر محیط پیرامون تاثیر گذاشت و در نتیجه با قانع سازی مخاطب به فصلی مشترک دست پیدا کرد و در نهایت به هدف خود رسید. هدف اصلی این مقاله بیان وظایف و نقش های رسانه ها در جامعه ای که به کلیه امکانات و سایل ارتباطی دست یافته اند و این که رسانه ها در جامعه چه وجیبه هایی را دارند؟ و باید برای اجرای این نقش از چه روش هایی استفاده کنند، می باشد. این تحقیق به گونه¬ی کتابخانه ای و میدانی صورت گرفته است که شامل مصاحبه و بحث هایی از منابع مخلتف می باشد. بدون هیچ تردیدی رسانه ها به عنوان پایه های محکم یک جامعه متمدن به عنوان آیینه¬ی تمام نمای هنجار ها و ناهنجار های جامعه¬ی انسانی اند و بعید نیست که هر کدام از رسانه ها(دیداری و شنیداری) دارای وظایفی اند که نمی توان آنها را فدای یک سلسله مصحلت هایی کرد که نه تنها فایده ای ندارند، بل عاری از ضرر نیز نمی باشند. باید برای دست یابی به اعتبار قوی و مستحکم از این وظایف به گونه¬ی حرفه ای پیروی شود و رسانه به حفظ ارتباطی که فاقد اعتماد دوجانبه میان مخاطب و خودش نیست، نهایت جدیت و کوشش را به کار گیرد. هر چند از رسانه های افغانستان به عنوان دست آورد سیزده ساله یاد می شود؛ اما این واقعیت را نیز نباید نادیده گرفت که خیلی از رسانه ها از همان آغاز پیدایش تا کنون خلاف معیار های رسانه ای فعالیت می کنند. دست زدن به تبعیض قومی، ملیت گرایی، جهت گیری های آشکار، پیروی از مفکوره های خلاف اعتقادات اسلامی و و و همه و همه مواردی اند که این شگاف عمیق را در رسانه های افغانستان نشان می دهند.
مقدمه

در جهان امروز، وسایل ارتباط جمعی، روزنامه، رادیو، تلویزیون و سینما با انتقال اطلاعات و معلومات جدید و مبادله افکار و عقاید عمومی، در راه پیشرفت فرهنگ و تمدن بشری نقش بزرگی را به عهده گرفته اند. به طوری که بسیاری از دانشمندان، عصر کنونی را « عصر ارتباطات یا انفجار اطلاعات و عصر تبلیغات » نامیده اند. فراوانی جمعیت، تمرکز گروه‌های وسیع انسانی در شهرهای بزرگ، شرایط خاص تمدن صنعتی و پیچیدگی وضع زندگی اجتماعی، وابستگی‌ها و همبستگی‌های ملی و بین‌المللی، ناامنی و بحران‌ها، تحول نظام‌های سیاسی و اجتماعی، دگرگونی مبانی فرهنگی، ترک سنت‌های قدیمی و مخصوصاً بیداری وجدان اجتماعی، همه از جمله عواملی هستند که روز به روز نیاز انسان را به آگاهی از تمام حوادث و وقایع جاری محیط زندگی بیشتر می‌کند تا جایی که پیشرفت وسایل ارتباط جمعی و توسعه اقتصادی و اجتماعی و تحکیم مبانی دموکراسی و تفاهم بین‌المللی لازم و ملزوم یکدیگر شده اند.

در این جوامع افراد انسانی کوشش می‌کنند همیشه در جریان همه امور و مسایل اجتماعی قرار داشته باشند تا بتوانند بطور مستقیم یا غیرمستقیم نقش خاص خویش را در زندگی گروهی ایفا نمایند. به همین جهت آگاهی اجتماعی از مهم‌ترین ویژگی‌های زمان معاصر به شمار می‌رود و همین آگاهی است که انسان را به زندگی فردی و جمعی علاقمند می‌سازد و توجه او را به آزادی‌ها و مسئولیت‌های وی جلب می‌کند.

نظریه‌ها در هر علم اساس شناخت عناصر و روابط حاكم بر آن علم می‌باشد و به گونۀ اجتناب ناپذیر شناخت آنها را بر هر طالب علمی در آن زمینه واجب می‌نماید. بدون شناخت دقیق و درست از اجزاء و عناصر شكل‌دهندۀ هر علم نمی‌توان در مورد آن به ارزیابی و پیش بینی پرداخت و جهت آنرا در تبیین پدیده‌ها تشخیص داد.

از سوی دیگر فعالیت ارتباطی بشر كه از آغاز زیست جمعی و اجتماعی با او همراه بود دچار تحولات فراوان شده و در هر عصر به نوعی خاص جلوهگر شده است. اینك كه در هزارۀ سوم، تمدن بشری وارد عصر ارتباطات و اطلاعات شده است بر توجه و اثربخشی علم ارتباطات افزوده شده است و یكی از مطرح‌ترین علوم در عرصۀ روابط بشری به حساب می‌آید. امروزه رسانه‌های جمعی و وسایل ارتباطی نقش مهمی در تمامی كشورها برعهده دارند. درك دنیای پیرامون و اطلاع از حوادث و رویدادها به خوبی تاثیرات وسایل ارتباط جمعی را برای ما روشن می‌سازد. در عصر جهانی شدن، فرهنگ حالتی یكپارچه می‌یابد و در گذر زمان تغییر و تحولات زندگی بشر و پاسخ‌گویی به نیازهای اساسی اندیشه‌ها و دانستنی‌ها اهمیت وسایل ارتباط جمعی را محرز می‌نماید .

گسترش تكنولوژی ارتباطات و ایجاد تحولاتی شگرف در عرصه‌های مختلف فردی و اجتماعی سبب شده است تا بسیاری از صاحب نظران مسایل فرهنگی و اجتماعی این عصر را عصر ارتباطات نام‌گذاری كنند. در فرایند گسترش فناوری اطلاعات و تأثیرگذاری آن در تاروپود زندگی مردم و جوامع انسانی سؤال اصلی این است كه در تكوین پدیده‌های مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی رسانه‌ها چه جایگاه و نقش و كاركردی دارند و چگونه می‌توان از این دست‌آورد امروزی بشر، بهترین استفاده را در جهت رشد و تعالی جوامع انسانی نمود.

پس نیاز است که پدید‌آورندگان، صاحبان و گردانندگان رسانه‌ها به وظایف اصلی رسانه آشنایی کامل داشته و از افراد مسلکی برای حفظ اعتبار و انجام درست نقش مؤثر رسانه‌ها استفاده کنند.

search Keywords: رسانه جامعه ارتباط جامعه ارتباطی نقش رسانه
رسانه چیست؟

​​​​​​​ارتباط نه تنها یكی از عناصر مهم و اساسی زندگی گروهی انسان است، بلكه سنگ بنای جامعه و هسته اصلی تشكیل ساختمان اجتماعی است; چه اینكه بدون ارتباط، هرگز فرهنگ پدیدار نمی‌گشت و بدون فرهنگ، جامعه لباس وجود بر تن نمی‌كرد.

رسانه را ابزار ارتباط دانسته اند و در ساده‌ترین تعریف آن چنین گفته اند: «رسانه وسیله‌یی است كه فرستنده به كمك آن معنا و مفهوم موردنظر خود (پیام) را به گیرنده منتقل می‌كند. به عبارت دیگر، رسانه، وسیله حامل پیام از فرستنده به گیرنده است. كتاب، روزنامه، مجلّه، عكس، فیلم، نوار صوتی و تصویری، رادیو، تلویزیون، ماهواره و... نمونه‌هایی از رسانه هستند.»( حسینی، 1384).

در مادۀ سوم قانون رسانه‌های همگانی افغانستان آمده است:

«رسانه عبارت از وسیله یا آله انتقال پیام، معلومات واطلاعات با استفاده از وسایل آتی می‌باشد :

- رسانه برقی: رادیو، تلویزیون، شبکه کیبلی و انتر نت.

- رسانه چاپی: روز‌نامه، جریده، هفته نامه، نشریه پانزد ه روزه، ماهنامه، مجله، گاهنامه، فصلنامه، پوستر وبلوتن. »

در میان وسایل ارتباط جمعی، روزنامه، رادیو و تلویزیون بیش از هر رسانه دیگری وقت افراد جامعه را به خود اختصاص می‌دهند و این به خاطر ویژگی‌هایی است كه آن‌ها دارا هستند. در این جا، به برخی از ویژگی‌های آن‌ها اشاره می‌كنیم:

الف. روزنامه: رسانه‌‌یی است كه هر روز چاپ شده، در اختیار مخاطبان قرار می‌گیرد.

ب. رادیو: به عنوان رسانه‌‌یی صوتی، كه پیام را به صورت امواج به مخاطبان می‌رساند.

ج. تلویزیون: اگرچه تلویزیون بسیاری از ویژگی‌های یادشده روزنامه و رادیو را ندارد، اما از جهات دیگر، دارای خصوصیاتی منحصر به فرد است كه آن را از سایر رسانه‌های جمعی، حتی روزنامه و رادیو، متمایز می‌سازد.

د. سینما: سینما رسانه‌یی تصویری است كه پیام خود را در قالب تصویر به همراه صدا در اختیار مخاطبان خود قرار می‌دهد، هرچند از لحاظ قدرت تأثیر شباهت زیادی با تلویزیون دارد، اما به سبب محدودیت‌هایی همچون مكان و نیز گرانی آن برای مخاطب، بسیار محدودتر از روزنامه، رادیو و تلویزیون است. اما به لحاظ تأثیر، بسیار اثرگذار است ( حسینی، 1384).

مطبوعات به خاطر ویژگی‌هایی که دارند، توان فوق العاده‌یی در حفظ و ثبات و یا تضعیف و تغییر ارزش‌های حاكم بر جامعه دارند و به همین دلیل، افراد و گروه‌های فكری و سیاسی برای ترویج و تثبیت افكار، ایده‌ها و ارزش‌های شخصی و گروهی خود، به سراغ یكی از رسانه‌های نوشتاری می‌روند تا بتوانند از طریق این ابزار بی‌بدیل به مقصود خود نایل آیند; چه اینكه به خوبی می‌دانند كه هر چه به كتابت درآید و با شمارگان بالا در اختیار مخاطبان قرار گیرد تا حد زیادی مسیر ماندگاری خود را هموار كرده است( حمید، 1388).

ارتباطات

واژه ارتباط(Communication) از ریشه لاتین(Communise) به معنای اشتراک گرفته شده است. میرلو در سال ۱۹۶۷م گفته است که اصطلاح انگلیسی ارتباط از واژۀ لاتینی(Munia) به معنی خدمات ریشه گرفته و مفاهیمی چون کمک و یاری دوطرفه و نیز تبادل و تعامل را در درون خود دارد. این کلمه در زبان فارسی در لغت به معنای پیوست دادن، پیوند دادن، رابطه برقرار کردن کاربرد دارد.

دانشمندان ارتباطات میان معنا‌های واژه (Communication) و واژه (Communications) تفاوت قایل اند. کلمه ارتباطات به صورت مفرد آن هدف از علم ارتباطات و جریان برقراری ارتباط است و کلمه  جمع آن در علوم ارتباطات به معنای ابزار و لوازم فنی این پدیده می‌باشد.

یکی از معروف‌ترین تعریف‌های ارتباطات بر می‌گردد به تعریف چالز کولی، دانشمند جامعه‌شناس آمریکایی. چالز کولی در تعریف ارتباطات می‌گوید:"ارتباط مکانیسمی است که روابط انسانی بر اساس و به وسیله آن به وجود می‌آید و تمام مظاهر فکری و وسایل انتقال و حقظ آنها در مکان و زمان بر پایۀ آن توسعه پیدا می‌کند. ارتباط، حالات چهره، رفتار‌ها، حرکات، طنین صدا، کلمه‌ها، نوشته‌ها، چاپ، راه آهن، تلگراف، تیلفون و تمام وسایلی که در این اواخر در راه غلبه بر مکان و زمان ساخته شده اند را در بر می‌گیرد" (فانوس، 1389، ص3).

    1. جامعۀ ارتباطی

ارتباط انسان‌ها ، سنگ بنای جامعه انسانی است و بدون آن هرگز به عنوان خصیصه‌یی انسانی پدید نمی‌آید از جانب دیگر گسترش ارتباطات الکترونیک ، جامعه جدید را چنان از جوامع پیشین متمایز ساخته است که برخی عصر نو را عصر ارتباطات می‌خوانند. وسایل ارتباطی، خود بر گردونه ارتباطی تأثیری شگرف بر جای می‌گذارند. این وسایل بر خلاف انتظار پدیدهای خنثی و کاتالیزور نیستند. خود نو پدید می‌آورد و بر تمامی ارکان جامعه مؤثرند. این وسایل در پیدایی عادات تازه ، تکوین فرهنگی جهانی ، تغییر در رفتار و خلق و خوی انسان‌ها و بالاخره ، کوچک شدن کرۀ زمین و همسایگی ملل دور دست، سهمی شگرف بر عهده دارد .

ارتباط از نظر لغوی واژه‌یی است عربی از باب افتعال که در فارسی به صورت مصدری به معنای پیوند دادن، ربط‌دادن و به صورت اسم مصدر به معنای بستگی، پیوند، پیوستگی و رابطه استعمال می‌شود. ادوین امری مفهوم ارتباط در معنای عام را (با توجه خاص به ارتباط اجتماعی) چنین تعریف می‌کند ارتباط عبارت است از فن انتقال اطلاعات، افکار و رفتارهای انسانی از یک شخص به شخص دیگر. به طور کلی هر فرد برای ایجاد ارتباط با دیگران و انتقال پیام‌های خود به ایشان از وسایل مختلف استفاده می‌کند. موقعی که انسان به دیگری نامه می‌نویسد، با کتبی مقصود خود را به نظر او می‌رساند و با وی ارتباط برقرار ‌می‌سازد.
به تعریفی دیگر از لاندبرگ، شراگ و لارسن، ارتباط را عبارت از انتقال معانی یا پیام از طریق نمادهای چند می‌دانند. به نظر آنها زمانی که انسان‌ها از طریق نمادهای چند به تأثیر بر یکدیگر می‌پردازند، در ارتباط با یکدیگر قرار گرفته اند. از نظر چلز کولی ارتباط را مکانیسمی می‌داند که از خلال آن روابط انسان‌ها برقرار می‌شود و بسط می‌یابد تمامی نماد‌های ذهنی، به همراه وسایل انتقال آنان در فضا و حراست از آنان در زمان در محدودۀ ارتباط جای می‌گیرد. پس ارتباط، انتقال پیام به دیگری و اساس شکل‌گیری جامعه است .

هدف از جامعۀ ارتباطی این است که جامعه به کلیه وسایل مدرن و تازه ارتباطی دست یافته باشد مانند انترنت، رسانه‌ها، انتقال سه بعدی و غیره. گرچه طی سیزده سال گذشته افغانستان توانسته است خود را به کاروان فن و دانش قرن بیست و یک برساند و از بسیاری وسایل ارتباطی در جامعه استفاده کند؛ اما این امر به شهروندانی که در ولایت‌های درجه اول زندگی می‌کنند بیشتر مهیا بوده و اکثریت مردم افغانستان از کوچک‌ترین وسیله ارتباطی در جامعه محروم اند، پس افغانستان یک جامعه ارتباطی پیشرفته نیست.

وظایف رسانه‌ها در جامعه

وظایفی را که رسانه انجام میدهد بر می‌گردد به نوع مدیریت بر رسانه و مدیریت در رسانه. مدیریت بر رسانه در واقع همان مدیریت کلان است، که نظام حقوقی رسانه‌ها را با عنایت به منافع و الزامات نظام‌های ملی و رعایت ساست حاکم بر سیستم بین‌المللی تدوین می‌کند. سمت و سوی اساسی و موقعیت حقوقی و قانونی رسانه‌ها و نیز نحوۀ روابط آنها با مخاطبان از این طریق مشخص و تبیین می‌شود (آریافر، 1387، ص28).

مدیریت در رسانه همان مدیریتی است که در درون یک سازمان رسانه‌یی توسط افرادی که در پست‌های مدیریتی گماشته شده اند؛ اعمال می‌گردد. این مدیران با در نظر داشت سطح مدیریتی و صلاحیت‌های قانونی خویش در حوزه‌های مشخص عمل می‌کنند. وظایف مدیریت در رسانه‌‎ها به طور معمول بر محور برنامه ریزی، سازماندهی امور، بسیج منابع و امکانات، اهداف و رهبری و نظارت رده های فرودست برای تحقق اهداف مطلوب متمرکز می‌شود (آریافر، 1387، ص28).

به طور معمول گذشته از خط مشی و پالیسی رسانه‌ها، رسانه‌ها دارای کارکرد‌ها و وظایف زیادی اند؛ اما وظایف و کارکرد‌هایی که بیشتر مورد توجه قرار گرفته است و موثریت آن در جامعه بیشتر است عبارت اند از:

  • وظایف و کارکردهای فرهنگی
  • وظایف و کارکردهای سیاسی
  • وظایف و کارکردهای اطلاعاتی
  • وظایف و کارکردهای تفریحی
  • وظایف و کارکردهای اجتماعی
    1. وظایف اجتماعی رسانه‌ها

رسانه یک واسطۀ عینی و عملی در فرآیند برقراری ارتباط است. و دو نوع کارکرد آشکار و نهان برای آن وجود دارد که کارکرد آشکار آن یعنی اینکه رسانه محل برخورد پیام و گیرنده پیام است. اما کارکرد پنهان رسانه یعنی برقرار کنندۀ جریان ارتباط و پیام رسانی (غلامی، ۱۳۹۵).

تاثیرات فعالیت رسانه‌ها را روی افکار عامه نمی‌توان نادیده گرفت، چیزی که خیلی قابل توجه است. در افغانستان نظام‌های نامتجانس و متفاوت در اواخر قرن ۲۰ به نسبت تضاد افکار و عدم موجودیت افکارعامه و افکار عمومی معین به پیروزی رسانیده و تا مدتی حفظ شد؛ اما به زودی با تغییر مواجه گردید (فانوس، 1390، ص3).

ویژگی اصلی رسانه‌ها "همه جا" بودن آن هاست. بر خلاف مدرسه و دیگر ارکان حیات انسانی، رسانه‌ها  امری فراگیرند آن‌ها می‌توانند یک کلاس بی‌دیوار با میلیاردها مستمع تشکیل دهند. رسانه‌ها وظیفه حراست از محیط را به عهده دارند آن‌ها باید همبستگی کلی را بین اجزاء جامعه در پاسخ به نیازهای محیطی ایجاد کنند و مسئولیت انتقال میراث اجتماعی از نسلی به نسل دیگر را به عهده دارند. «استوارت هال» جامعه را به صورت مدار بسته ای تعریف می‌کند که رسانه‌های جمعی به عنوان شاهراه در فرآیند هویت بخشی در جامعه نقش پیدا می‌کنند. رسانه‌ها هم حرکت و پویائی و سر زندگی را تقویت و تولید می‌کنند هم رخوت و تنبلی و سستی. از یک سو احساس های عاطفی، محبت و صداقت را برمی‌انگیزند و از سوی دیگر احساس زشتی، دشمنی، بی‌اعتمادی، دروغ و خشونت را زنده می‌کنند.این کارکرد به طور طبیعی موجب پیدایش تضاد درونی رفتاری در مقیاس فردی و اجتماعی می‌شود. وظایف خبری و آموزشی نیز یکی دیگر از کارکرد رسانه هاست. مثلاً با دیدن فیلم‌های مربوط به زندگی جوانان امروز عقیده شخصی فرد نسبت به اخلاق و شرایط زندگی جوانان دگرگون می‌شود و حتی ممکن است در خود گرایش به زندگی آشفته جوانان امروز را احساس کند (فانوس، 1390، ص3).

آنتنی گیدنز[1]، جامعه‌شناس می‌نویسد که در بررسی‌های انجام شده در مورد تاثیر گذاری‌ها و کارکردهای وسایل ارتباط جمعی، به خصوص تلویزیون، تحقیقاتی صورت گرفته و از جمله آن، گزینه‌های گرایش به جرم و خشونت، نقش تلویزیون در زندگی سیاسی، تبعات پخش اخبار و ... می‌باشد. به گفته‌ی آقای گیدنز، دانشمندی به نام اندرسن شصت و هفت مورد از این تحقیقات را که در مدت بیست سال انجام شده بود و تاثیر خشونت را بر گرایش اطفال به پرخاش‌گری مورد بررسی قرار داده بود، حدود سه چهارم این مطالعات مدعی یافتن چنین ارتباطی بود.

بوجود آوردن هنجارها و ارزش‌های تازۀ اجتماعی و تغییر در شیوه رفتار افراد جامعه، یکی دیگر از کارکردها و نقش وسایل ارتباط همگانی در جامعه است. : «رسانه‌ها در پیدایش عادات تازه، شکل‌گیری فرهنگ‌های جدید منطقه‌یی و جهانی، تغییر در رفتار و خلق و خوی انسان، ... سهمی بزرگی بر عهده دارند.»

برخی از دانشمندان و آگاهان معتقدند که وسایل ارتباط جمعی می‌تواند به افراد کمک کنند تا در مسیر درست وصحیح حرکت کنند و از نشر مطالبی که خلاف قوانین رسانه‌ها، عرف و آدات، نظام اخلافی جامعه و فرهنگ است به هر نوع ممکن اجتناب کنند.

گی روشه[2] در کتاب تغییرات اجتماعی به نقل از دانیل لرنر می‌نویسد:«وسایل ارتباط جمعی به نوبه خود موجب افزایش پدیده‌یی تحت عنوان تحرک روانی می‌گردد یا همچنین موجب ایجاد پدیده‌یی دیگر به نام یگانگی عاطفی می گردد که هر دو پدیده، سرانجام زمینه ساز نوسازی در جوامع بشری می‌گردد.»

سوزان کارتز[3] از محققان علوم ارتباط جمعی در کتابی به نام « مسایل سیاست جهان» مفصلا به کارکرد ونقش رسانه‌ها  پرداخته است و در مورد کارکرد اجتماعی وسایل همگانی می‌نویسند: « در دهه 1990 شبکه‌های خبر جهانی به استفاده روزافزون از فناوری ارتباطات ماهواره‌یی روی آوردند تا فیلم‌های کوتاه را به طور مستقیم برای بینندگان پخش کنند. برخی ناظران ادعا می‌کنند که قدرت عاطفی و تهییج کننده تصاویری که به طور مستقیم از رنج بشر، از مناطق جنگی یا از مناطق قحطی زده پخش می‌شود، فشارهای بی پایانی بر سیاستمداران تحمیل می‌کند و آنان را وا می‌دارد که برای از بین بردن رنج و عذاب این قربانیان، کاری انجام دهند. برخی مشتاقان و علاقمندان به مداخله بشردوستانه، نقش رسانه‌ها در ایجاد حرکت کلان صدها میلیون شهروند برای تلقی رنج بشر به عنوان مسئله همگانی می‌ستایند.»

هر رسانه‌یی از پالیسی و اهداف راهبردی متفاوت پیروی می‌کند. وظایفی را که رسانه‌ها  برای ایجاد تحول روی ساختار‌های مختلف یک جامعه دارند، زیاد است؛ اما هر کدام از رسانه‌ها یا به گونۀ مشترک یا به طور جدا گانه از این کارکردها پیروی می‌کنند:

  • خبری و آموزشی

پیچیدگی‌ها، همبستگی‌ها و وابستگی‌ها در ساختار نظام‌های اجتماعی، ایجاب می‌کند. که وظیفه اصلی این وسایل، نشر جریان رویدادهای اجتماعی قرار بگیرد، تا انسان‌ها محیط زندگی را بهتر بشناسد، اهمیت و نقش آموزشی وسایل ارتباط جمعی در دنیای معاصر به حدی است که برخی از جامعه‌شناسان برای آن‌ها نقش « آموزش موازی» باآموزش دایمی قایل شده اند. حتی برخی اذعان کرده اند که خانواده و نهادهای آموزشی درحال رها کردن نقش آموزشی و پرورشی خود به وسایل ارتباط جمعی می‌باشند.

  • هدایت و راهنمایی

نقش رهبری کنندۀ وسایل  ارتباطی و تاثیر آنها در بیداری و جهت دهی افکار عمومی، امروزه قابل تردید نیست و روز به روز از اهمیت خاصی برخوردار می‌شود. به عقیده این نویسنده، در بسیاری از تحولات جهانی، به خصوص نفی استبداد و نهادینه ساختن دموکراسی، رسانه‌های همگانی  نقش کلیدی داشته و به دلیل همین اهمیتش بود که مبارزها برای تحقق اصل آزادی مطبوعات به ثمر نشست و برای اولین بار در اعلامیه حقوق بشر و شهروند در انقلاب 1798 فرانسه به رسمیت شناخته شد و به تدریج در بسیاری نقاط جهان به اجرا درآمد. به این طریق قدرت سیاسی حکومت‌ها تعدیل شد و مطبوعات به رکن چهارم دموکراسی تبدیل گردید.

  • تفریحی و تبلیغی

در صورتی که ماهیت برنامه‌ها و محتوای پیام‌های منتشر شده برای پر کردن اوقات فراغت و سرگرمی باشد، نقش رسانه‌ها، تفریحی است. اما اگر روح و روان او را تحت تاثیر قرار داد و توجه او را به چیزی جلب و معطوف ساخت و یا ایجاد اعتقاد و باور ساخت، در آن صورت کارکرد و نقش رسانه‌ها، نقش تبلیغی به حساب می‌رود. از همین روی ساعات قابل توجهی از رسانه‌های همگانی به انجام این نقش اختصاص یافته است و انواع از برنامه‌های سرگرم کننده و بروشورهای تبلیغاتی در آن‌ها تولید و نشر می‌گردد.

  • کارکردهای فرهنگی

در عرصه‌های فرهنگی نیز وسایل ارتباط جمعی می‌تواند نقش و کارکردهای مؤثری داشته باشند. از مسئولیت فرهنگ سازی گرفته تا ترویج، تقویت و نهادینه سازی آموزه‌ها، باورها و رفتارهای خاص و مطلوب در جامعه. مخصوصا رادیو، تلویزیون و سینما در میان وسایل ارتباط جمعی، ظرفیت و توان فوق العاده‌یی در تولید و مصرف الگوهای فرهنگی دارد وآنها را به راحتی از طریق تولید و نشر برنامه‌های خاص می‌تواند در حرکت‌های فرهنگی جامعه جهت دهی نماید. ترویج انواع مدهای لباس، چگونگی تعامل و رفتار متقابل شهروندان، طرز حرکات و حرف زدن، شیوۀ مصرف و زندگی کردن، خودباوری‌های فردی و اجتماعی، تقویت روحیه همبستگی و اتحاد، ترغیب شهروندان به تطبیق و رعایت مقررات جامعه، تلاش جهت بارور ساختن فرهنگ بومی و خرده فرهنگ‌های موجود در یک جامعه و ... مواردی هستند که در عمل اثرات آن از طریق این وسایل تجربه و درک شده است و وضوح و روشنی این تاثیر گذاری‌ها به حدی است که به استدلال نیاز ندارد.

دکتر معتمد نژاد در پاورقی کتاب وسایل ارتباط جمعی، به لیستی از کارکردها و وظایف رسانه‌ها  ارتباط جمعی اشاره می‌کند که توسط پروفیسور «روژه کلوس» استاد برجسته بلژیکی ارتباطات جمعی در مورد وسایل همگانی فهرست شده است. گر چند آوردن این فهرست در پاورقی، نشان می‌دهد که معتقدات این دانشمند چندان مورد قبول نویسنده کتاب نیست، اما به نظر می‌رسد، تذکرات روژه کلوس قابل توجه و بررسی جدی باشد.

روژه کلوس[4] در بخش اجتماعی، سه مورد را به عنوان وظایف و کارکرد رسانه‌ها بر می‌شمارد: همبستگی اجتماعی، سرگرمی و روان درمانی. به عقیدۀ این دانشمند، رسانه‌های ارتباط همگانی در قسمت ایجاد همبستگی‌ها در سطح خرد و کلان بسیار مؤثر و کارا می‌باشد. می‌تواند همنوایی اجتماعی ایجاد کند و از این طریق گرایش‌های نا به هنجار به سوی واگرایی‌های اجتماعی و افزایش فاصله‌های اجتماعی را ترمیم و برطرف سازد.

    1. نقش اجتماعی رسانه‌ها در جامعه

كاركردهای رسانه در هر جامعه آمیزه‌یی از نظام رسانه‌یی، نقش‌های پذیرفته شده ونه تعریف شده برای رسانه ورویكردهای رسانه‌یی در ایفای این نقش‌ها است. براین اساس، نظام رسانه‌یی در بر گیرنده اصول و قواعدی است كه رسانه در محیط سیاسی، اجتماعی جوامع برای انجام وظایف خود از آن تبعیت می‌كند. در حقیقت نظام رسانه‌یی تبلور جایگاه نظام ارتباطی در نظام سیاسی یك جامعه است که تحت تاثیر نیازها و خواسته‌های متفاوت مردم، تجربه‌های خاص آن جامعه، ساختار سیاسی، اجتماعی ونظام كنترل اجتماعی آن جامعه می‌باشد. بنا براین، رسانه در هر جامعه‌یی دارای نقش است، نقش رسانه‌یی امروزه بر اساس توسعه فناوری‌های ارتباطی به نقش‌های تعریف شده و نقش‌های پذیرفته شده قابل تقسیم است (غلامی، ۱۳۹۵).

نقش‌هایی‌که برای یک رسانه می‌توان برشمرد عبارتند از

  • رسانه و اعتمادسازی: اعتماد سازی در زمینه سیاست‌های کلی یک جامعه و نظام یکی از وظایف و نقش‌های مهم رسانه است. رسانه از این طریق می‌تواند در ترسیم اهداف، اولویت‌ها و تبیین برنامه‌ها و همچنین بسیج نیروهای جامعه نقشی بسزا داشته باشد. با این امر اجرای برنامه‌ها با آگاهی کامل مردم و همراهی عمومی ایشان با کمترین مشکل و درگیری‌ها قابل انجام خواهد بود.
  • رسانه و انعکاس واقعیت‌ها:  انعکاس واقعیت‌های اقتصادی و اجتماعی بدون تردید یکی از ملزومات فعالیت‌های رسانه‌یی است. در این امر رسانه باید به هیچ وجه جانب گروه‌ها و نهادهای خاص و مختلف را نگیرد و برای هر دو سوی جریان یعنی مخالفان و موافقان فرصت کافی برای اظهار نظر و اعلام نظرات خود را در نظر بگیرد.
  • رسانه و نقد سازنده : نگاه واقع بینانه به مسائل جامعه و به خصوص مسائل اجتماعی اقتصادی خود یک نقد سازنده است. مطمئناً  اگر رسانه‌یی بتواند نقش خود را در انعکاس بدون کم و کاست و واقعی یک اتفاق و ماجرای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی رعایت کند خود گام مهمی در ایجاد و شکل دهی افکار عمومی برای نقد مسائل برداشته است. در رسانه و پیش بینی بحران؛ یک رسانه زمانی موفق تر از بقیه رسانه های همطراز خود خواهد بود که بتواند قبل از هر کس بحران‌های پیش روی حیطه‌های مد نظر خود را تشخیص دهد، تحلیل، پیش بینی و برای برخورد با آنان و تغییر جریان آن ارائه راهکار و طرح های جدید ارائه کند.
  • رسانه و اعتبار: هر رسانه‌یی برای اعتبار بخشیدن به خود ناچار است اصول اولیه خبر که شامل شهرت، فراوانی، مجاورت، درستی و صحت، تازگی و دربرگیری می‌شود را رعایت کند. هریک از مفاهیم ذکر شده دارای تعاریف فراوانی در عرصه ارتباطات و رسانه بوده و از اهمیت بالایی برخوردارند. توجه به درستی و صحت اخبار و اهمیت آنها همراه با تازگی و سرعتی که در انتشار آن باید در نظر گرفت، نقش مهمی را در ایجاد اعتبار برای رسانه ایفا می‌کند.
  • رسانه و تبلیغات:  یکی از عناصری که برای ماندگاری و پویایی رسانه می‌تواند نقش مؤثری داشته باشد استفاده از عنصر تبلیغ و تبلیغات در این عرصه است.  تبلیغ یا  پروپاگاندا  در بهترین و اصولی‌ترین شکل آن، یک فعالیت آموزشی است که به منظور نشر دانش و آگاهی‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و نشر ارزش‌ها و سجایای اخلاقی صورت می‌گیرد، در عین حال نباید از نظر دور داشت که در تبلیغات گذشته از انتقال پیام از پیام‌دهنده به پیام‌گیرنده که در حقیقت حرکتی آموزشی است مساله تعمیق پیام در جامعه پیام‌گیرندگان و در نتیجه بسیج افکار عمومی نیز مطرح است.
  • رسانه و افکارسنجی: یکی از مهم‌ترین ابزارهایی که یک رسانه می‌تواند با استفاده از آن عکس‌العمل طرف‌های مخاطب را درخصوص موضوعات گوناگون بسنجد، سنجش افکار عمومی از طرق گوناگون مانند تهیه پرسش‌نامه، مصاحبه، دریافت نظرات و انتقادات و... است. این راه رسانه را در رفع مشکلات و توجه بیشتر به نقاط قوت یاری می‌کند  (عمید،1390).

بنابراین یک رسانه باید مخاطب را به فکر وادارد؛ مبدع ایده‌های جدید در حیطه‌های گوناگون باشد؛ محلی برای نقد و اظهار نظرهای دلسوزانه و عملی باشد؛ با درج مطالب پژوهشی و آموزشی در بالابردن سطح علمی جامعه مؤثر باشد؛ میزگردهای غنی رسانه‌یی درخصوص موضوعات هدف برگزار کند؛ به چالش‌ها و مشکلات و راهکارهای قابل انجام بپردازد و بحران‌های پیش رو را پیش بینی کند؛ واقعیات را به دور از هرگونه جانب‌داری بیان کند؛ با انجام موارد فوق به عنوان یک بازوی توانمند سیستمی در جامعه و در کنار نظام ایفای نقش کند.

وظایف اخلاقی رسانه‌ها را نیز نباید نادیده گرفت و باید گفت که اخلاق در ژورنالیزم در حقیقت یک سری از تصمیم‌ها، کارکرد‌ها و دیدگاه‌های قابل قبول اخلاقی در تمامی مراحل گزارشگری، ویرایش و انتشار فرآورده‌های ژورنالیستی است. تمام خبرنگاران مسوولیت دارند که کار کردهای خود را در خط ارزش‌های اخلاقی جامعه سازگار سازند (باختری، 1389، ص69).

 

 

آیا رسانه‌ها در افغانستان نقش‌های اجتماعی شان را به گونۀ احسن انجام داده اند؟

​​​​​​​توأم با ایجاد ادارۀ موقت و دولت انتقالی در کشور کرنای کر کنندۀ دموکراسی، غوغای آزادی قلم و بیان و ناله‌های سرکوفته شده در قرون متوالی، یکبارگی به فریاد آمدند. قلم‌ها از نیام کشیده شدند، حرف‌ها و گفتنی‌هایی‌که رازدار زبان خاموش و قلب‌های تپیده و بیدار بودند، از کنار لب‌ها جنبیدند و دیگ‌های عقده که به سردی یخ در یخچال جبن و تحجر قرون اولایی رژیم طالبان محصور مانده بودند یکبارگی به غلیان آمدند (مجاهد، 1388، ص15).

در چنین حالتی که مردم زجر دیدۀ کشور ما سه دهه جنگ همراه با فروپاشی زیر بناهای اقتصادی، تاثیرات ناگوار فرهنگی، فقر و عذاب روانسوز روحی را پشت سر گذشتانده بودند، ورود شتابندۀ آوای دموکراسی غربی از دیار بیگانگان که در زمین یخبندان ذهنیت عامه ما، بیشتر با فشار و تحمیل بستر گرفت، نه به طور طبیعی و گام به گام، در حقیقت خیلی از صداهای فوق را در نخستین مرحله حرکت و رویش افسون و مسموم نمود (مجاهد، 1388، ص15).

رسانه‌ها به ویژه مطبوعات، گزارشگر وقایع سیاسی و منعكس‌كننده مذاكرات مجامع سیاسی و نهادهای قانون‌گذار محسوب می‌شوند. مطبوعات همچنین به عنوان سكو یا تریبون برای بیان عقاید سیاسی و وسیله‌‌یی در دست احزاب و سازمان‌های سیاسی برای بسیج افكارعمومی یا شكل دادن به مرام ومسلك به كار می‌روند. آنها ابزاری برای "پروپاگاندا "[1] در كشمكش بین دولت‌ها و ناظر برعملكرد حكومت‌ها و از همه مهم‌تر وسیله‌یی برای آگاه كردن مردم ازمسائل مملكتی و اعمال قدرت درجوامع هستند.

به طور عموم رسانه‌ها در افغانستان از همان آغاز و پیدایش فراز و نشیب زیادی را پشت سر گذاشته اند. به گونه­ی مثال دوره حکومت طالبان را دوره اخنتاق در تاریخ رسانه‌های افغانستان نامگذاری کرده اند، چون در این دوره به دلیل سیاست آن حکومت هیچ رسانۀ دولتی و خصوصی در داخل افغانستان فعالیت نداشت که از کلیه حقوق رسانه‌یی خود استفاده کند؛ اما بعد از سقوط حکومت طالبان و ورود کشورهای خارجی به این کشور با برپایی نظام دموکراسی رسانه‌ها بسیار سریع سیر صعودی خود را در جهت پیشرفت پیموده اند تا جایی که از رسانه‌ها به عنوان دست‌آورد بزرگ سیزده ساله حکومت افغانستان یاد شده است. رسانه‌های دولتی به ویژه رسانه‌های خصوصی با فعالیت‌های شان تغیرات مثبتی و چشم‌گیری را روی ساختار‌های مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به وجود آورده اند.

در ماده­ی سی و چهارم قانون اساسی افغانستان آمده است: آزادی بیان از تعرض مصئون است.

هر افغان حق دارد فکر خود را به وسیله گفتار، نوشته، تصویر و یا وسایل دیگر، با رعایت احکام مندرج این قانون اساسی اظهار نماید. هر افغان حق دارد مطابق به احکام قانون، به طبع و نشر مطالب، بدون ارائه قبلی آن به مقامات دولتی، بپردازد. احکام مربوط به مطابع، رادیو و تلویزیون، نشر مطبوعات و سایر وسایل ارتباط جمعی توسط قانون تنظیم می‌گردد. این پدیده در افغانستان همواره پل ارتباطی میان مردم و دولت بوده است و به عنوان بلند گویی برای مردم در راستای بازتاب حقیقت‌های مکتوم کوشش کرده است، اما تاثیرات ناگوار رسانه‌هایی را که خلاف ارزش‌های افغانی و اسلامی فعالیت می‌کنند را نیز نمی‌توان نادیده گرفت. تقلید و نشر سریال‌هایی که سبب از هم گسیختگی روابط خانواده و اجتماعی می‌شوند، نه تنها این بل باعث بروز فساد اخلاقی نیز می‌شوند از سوی رسانه‌های بصری همواره مورد انتقاد شدید قرار گرفته است. از جمله تاثیرات بدی که این گونه رسانه‌ها می‌گذارند تهاجم فرهنگی و بروز فساد اخلاقی است.

در ماده سی و سوم قانون رسانه‌های همگانی افغانستان آمده است:

نشر مطالب ذیل در رسانه همگانی جواز ندارد :

  • مطالبی که مغایر با احکام دین مقدس اسلام و توهین به سایر ادیان و مذاهب باشد .
  • مطالبی که موجب هتک حرمت و افترا به اشخاص گردد.
  • تبلیغ خشونت، جنگ و سایر مواردی که مخالف احکام قانون اساسی بوده یا قانون جزا آن را جرم دانسته باشد .
  • افشای هویت وتصاویر قربانیان خشونت وتجاوز، به نحوی که به حیثیت اجتماعی آ نان صدمه وارد نماید.

تلویزیون افغان در ابتدای آغاز نشرات خود به اتهام نشر آنچه خلاف معتقدات اسلامی خوانده می‌شد، از سوی شورای علما و حکومت ۵۰ هزار افغانی جریمه شد. منع چندین سریال هندی و ترکی که توسط تلویزیون طلوع نشر می‌شد از سوی وزارت اطلاعات و فرهنگ و... هر کدام نمونه‌یی برای اثبات این ادعا است، ولی در کل و به دلیل این که رسانه‌ها در افغانستان همواره حقیقت‌ها را بازتاب داده اند، نقش مثبت رسانه‌های افغانستان بیشتر مورد توجه است. پوشش لحظه به لحظه انتخابات، مسابقات ورزشی، حملات، مناظره‌های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی همه در یک جهت به سوی حرفه‌یی شدن رسانه‌ها در حرکت اند. در کتاب خبرنگاران در افغانستان که مجموعه‌یی از گزارش‌های خشونت علیه خبرنگاران است تحلیل‌گران گفته اند:" خیلی موارد اندک و کم وجود دارد که صاحب رسانه‌یی یا خبرنگاری به دلیل عدم حرفه‌یی بودن مورد خشونت قرار بگیرد. بی‌دلیل نیست که اکثر گروه‌های افراطی رسانه‌ها را زیر نام آنچه نشر برنامه‌های مبتذل و خلاف اسلام می‌دانند، اخطار داده و خبرنگاران آن را به قتل، ربودن و لت وکوب تهدید می‌کنند" (خلوتگر، 1389، ص90).

 

[1] Propaganda(شایعه پراگنی)

نتیجه‌گیری
  • جامعۀ ارتباطی جامعۀ است که افراد آن به کلیه وسایل و امکانات بروز شدۀ ارتباطی دست یافته باشند.
  • با توجه به تعریفی که از جامعۀ ارتباطی ارائه شد گفته می‌توانیم که افغانستان یک جامعه ارتباطی پیشرفته نیست و همه افراد آن به وسایل مدرن ارتباطی دست نیافته اند. این تعریف تنها به شهروندانی صدق می‌کند  که به وسایل ارتباطی بروز شده قرن بیست و یک دسترسی دارند.
  • رسانه و اعتمادسازی، رسانه و انعکاس واقعیت‌ها، رسانه و نقد سازنده ، رسانه و اعتبار، رسانه و تبلیغات، رسانه و افکارسنجی از جمله نقش‌هایی است که یک رسانه در جامعه انجام می‌دهد.
  • نقش اخلاقی رسانه‌ها را نیز نادیده نمی‌توان گرفت و بدون شک هر رسانه‌یی باید در راستای حفظ ارزش‌های اخلاقی کوشا باشد.
  • رسانه‌های افغانستان دست‌آورد سیزده ساله حکومت افغانستان بعد سقوط دوره سیاه و استبدادگر طالبان است و از آن به عنوان ستون چهارم حکومت یاد شده است.
  • رسانه‌های افغانستان در ترویج افکار تقلیدی و تهاجم فرهنگی به عنوان عنصر و ابزار اصلی نشر و بخش همچو موارد نقش بارز داشته اند.
  • پخش و انعکاس واقعیت‌های کتمان شده، ژرف‌نگری در مسایل اجتماعی، پی گیری قضایای فساد، پی‌گیری رویدادهای مختلف به طور لحظه به لحظه، آموزش و تربیت و تغیر روی ساختار‌های مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی از جمله دست‌آورد‌های رسانه‌های افغانستان است.
  • با تحلیل گذشتۀ سیزده ساله رسانه‌های افغانستان و فعالیت بعضی رسانه‌ها به صورت آشکارا به نفع یک شخصیت مذهبی و سیاسی می‌توان گفت که این کار به  نوعی تخطی و استفاده سوء از آزادی بیان و اعتبار رسانه‌ها در کشور است. وجود رسانه‌هایی که از تربیون آزادی بیان و رسانه به عنوان ابزاری برای منفعت‌های فردی، مذهبی، قومی، زبانی و شخصی خود استفاده می‌کنند، را نمی‌توان انکار کرد.
  • اکثریت رسانه‌هایی که حرفه‌یی‌تر اند و افراد مسلکی را به خدمت می‌گیرند، نقش‌هایی را که به عنوان رسانه در جامعه دارند به گونه احسن انجام داده اند.