صفحه اصلی > All Journals > فصلنامه علمی- پژوهشی رنا> لیست شماره ها > Latest Articles > تحلیل جامعه‌شناختی نقش فرهنگ بر خشونت خانگی علیه زنان در شهر غزنی



8850
Views
1
Downloads
40
Citations
Research Article

تحلیل جامعه‌شناختی نقش فرهنگ بر خشونت خانگی علیه زنان در شهر غزنی

Wahida Rahmati , ,
Received 17 Apr 2021, Accepted 17 Apr 2021, Published online 17 Apr 2021

insert_link https://research.ru.edu.af/da/doi/full/111/607a7135e53a7/82



lock_outline Open access
Abstract
این تحقیق ازنوع تحقیقات همبستگی است، که به بررسی ارتباط نقش فرهنگ برخشونت خانگی و به اندازه گیری میزان خشونت خانگی علیه زنان در شهر غزنی می‌پردازد. بدین منظورزنان شهر غزنی به چند خوشه، مرکز، شمال، جنوب، شرق و غرب تقسیم گردید. سپس پرسشنامه‌های ساخته شده در بین شان توزیع گردید و داده‌های بدست آمده توسط نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج آزمون ضریب همبستگی اسپیرمن نشان می‌دهد که بین فرهنگ و خشونت خانگی رابطه معنی‌‍دار وجود دارد. به همین ترتیب بین ابعاد فرهنگی و خشونت خانگی نیز رابطه معنی دار وجود دارد که از آن جمله رابطه‌ی بین هنجارهای فرهنگی و خشونت خانگی قوی‌تر از سایر ابعاد بوده در رده اول قرار می‌گیرد، رابطه‌ی بین باورهای فرهنگی و خشونت خانگی از شدت متوسط برخوردار بوده و در رده دوم و و در اخیر فرضیه‌ی ارزش‌های فرهنگی قرار دارد که از شدت رابطه‌ی نسبتا متوسط برخوردار بوده است. از جمله متغیرهای زمینه‌ی تحقیق؛ سن، سن ازدواج، درجه تحصیل، درجه تحصیل شوهر، درآمد هریک، شغل هر یک؛ بر خشونت‌های خانگی تاثیرگذاری داشته است و همچنان میزان خشونت‌های روانی در شهرغزنی نسبت به خشونت‌های فزیکی و جنسی بیشتر بوده است.
بیان مسأله تحقیق

 

ﺧﺸﻮﻧﺖ خانگی یا خشونت  علیه زنان در خانواده،از ﺟﻤﻠﻪ ﻣﺴﺎﺋﻞ اساسی و مهم ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻭ ﭘﺪﯾﺪﻩﺍﯼ ﺗﺎﺭﯾﺨﯽ ﻭ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﺟﻮﺍﻣﻊ ﻭ در  ﺗﻤﺎﻡ ﺍﺩﻭﺍﺭ تاریخی ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪﺍﺳﺖ و ﺗﻬﺪﯾﺪﯼ ﺟﺪﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﻼﻣﺖ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺑﻪ ﺷﻤﺎﺭ میرود. خشونت خانگی در واقع رﻓﺘﺎري آزار دﻫﻨﺪه ی اﺳﺖ ﻛﻪ ﺗﻮﺳﻂ ﺷﻮﻫﺮ ﻋﻠﻴﻪ زن در ﻣﺤﻴﻂ ﺧﺎﻧﻮاده و ﺑﻪ دور از ﭼﺸﻤﺎن اﻓﺮاد ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑـﻪ  وﻗﻮع ﻣﻲ پیوندد و ﺑﺎ ﺑﺠﺎي ﮔﺬاشتن ﻋﻮارض ﺟﺴﻤﻲ و رواﻧـﻲ در ﻓـﺮد آزار دﻳـﺪه؛ ﺑﺎﻋـﺚ ﺗﺒﻌﺎت ﺟﺒﺮان ﻧﺎﭘﺬﻳﺮ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻧﻴﺰ می ﮔﺮدد.

 در ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﺎ ﺑﻪ دﻟﻴﻞ فشارهای سنتی هزار ساله که دامنه ی وسیع دارد، زنان یاد گرفته اند که بخشی از وضیعت خشونت بار زندگی  خود را از دیگران بپوشانند و ﺧﺸـﻮﻧﺖ را در ﺗﻤـﺎم ﻓرایند زندگی خود یعنی از زمان  کودکی تا به پایان زندگی متحمل شوند.

 بنابراین از گذشته های  بسیار دور تا اکنون موارد بی شماری از ستمگری ها بر زنان در کشور ما رخ داده  که دارای ریشه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بوده و انواع متعدد و متکثر دارد مانند خشونت کلامی، خشونت فزیکی، خشونت روحی، خشونت اداری، خشونت خانگی ودیگر انواع آن میباشد. اما در این تحقیق تنها به بررسی نقش فرهنگ و مؤلفه های فرهنگی (هنجارها، ارزشها، باورها) بر خشونت خانگی علیه زنان در شهر غزنی پرداخته خواهد شد.  یا بیان دوم جامعه آماری این تحقیق زنان متاهل بین سنین (۲۰- ۶۰) سال میباشد، که در شهر غزنی مورد خشونت های خانگی قرار گرفته اند.

ناگفته نباید گذاشت  که با در نظر داشت ماهیت موضوع در این تحقیق؛ که رابطه ی بین متغیر فرهنگ را بر خشونت خانگی به بررسی  گرفته ایم برای تعریف مفاهیم و مبانی نظری از روش اسنادی استفاده شده است و برای آزمون فرضیات و جمع آوری اطلاعات روش پیمایشی برگزیده شده است. طوریکه پرسشنامه های تهیه شده بین ۳۷۵ زن متاهل توریع گردید وتعداد از پرسشنامه ها به صورت مصاحبه ی  پر خواهد شد، چون که اکثریت اعضای جامعه آماری را افراد فاقد سواد تشکیل میدهد.

به همین ترتیت نظریات متعددی در رابطه به موضوع  پژوهش مورد مطالعه قرار گرفت و از میان  نظریات مرتبط به خشونت علیه زنان نظریه خشونت نمادین بوردیو به  حیث چهارچوب نظری تحقیق انتخاب شده و مدل تحقیق به کمک آن طراحی و تنظیم گردید.

در اخیر میتوان بر اساس نتایج تحقیق گفت  که بلند بردن سطح تحصیلات زنان و اعم مردان، ازدواج به سن قانونی و همگانی ساختن اضرار ازدواج های زیر سن  از طریق  رسانه های رادیوی و تلویزیونی ، گنجاندین متن های  آموزشی در باره زدودن خشونت خانگی در کتاب های درسی مکاتب و دانشگاه ها و مهمتر از همه حذف و کاهش فرهنگ مسلط ناپسند مردانه از طریق افراد با  نفوذ و روحانیون میتواند سطح خشونت را کاهش بدهد.

search Keywords: خشونت خانواده فرهنگ زنان غزنی
پيشينه تحقيق

 

در این پژوهش، تحقیقات و مطالعات داخلی انجام شده توسط دیگران را در زمینه خشونت خانگی شوهران علیه زنان را به بحث و بررسی خواهیم گرفت.

 

 

تحقیقات داخلی

در زمینه نقش فرهنگ بر خشونت خانگی علیه زنان در شهر غزنی تا اکنون تحقیق علمی صورت نگرفته اما گزارشاتِ در زمینه خشونت علیه زنان در افغانستان وجود دارد از جمله:

کمیسیون مستقل حقوق بشرافغانستان در حمل الی عقرب سال ۱۳۹۵ گزارشی را تحت عنوان «عوامل، زمینه ها وضعیت خشونت علیه زنان در افغانستان» انجام داده است و نتایج زیر را بدست آورده است: خشونت علیه زنان نسبت به سال ۱۳۹۴ افزایش یافته است؛ و در ضمن نتایج این گزارش نشان میدهد که نه تنها محیط بیرون از قیبل کوچه و سرک، بازار و محیط کار برای زنان نا امن است، بلکه زنان در خانواده نیز مصؤن نیستند و بیش از ۹۰ درصد از خشونت علیه زنان توسط اعضای خانواده زنان صورت می گیرد. نتایج این گزارش، شوهر را نسبت به زن خشن ترین فرد نشان میدهد.

توانمند سازی اقتصادی زنان افغانستان در ۲۰۰۲ الی ۲۰۱۲ به همکاری سازمان ملل، گزارشی را با عنوان جمع آوری معلومات، تحلیل و بررسی وضعیت زنان ؛ تهیه کرده است. یافته های این تحقیق نشان می دهد که خلاء های عمیق از نظر جنسیت درسطح پالیسی ها و استراتیژی های دولت وجود دارند. در دستگاه دولتی این خلاء ها عبارت از کمبود ابزارهای حقوقی، ناکافی بودن تطبیق پالیسی ها در چوکات استراتیژی ها، و گسترش ناکافی پالیسی های وزارتخانه ها و استراتیژی های ملی در روند انکشاف متوازن از نظر جنسیت، می باشند و اشتراک و سهم گیری زنان در فعالیت های اقتصادی در سطح ادارات عامه و خصوصی چه در ساحات شهری و یا روستایی؛ بدون معاش یا با معاش های  ناچیز در مشاغل غیر مصؤن و آسیب پذیر، روی رفاه اقتصادی زنان تاثیر می گذارد که شدت این تاثیرات در شرایط حاد خشونت های خانودگی را افزایش میدهد.

اهداف تحقیق

هدف کلی

هدف اصلی این تحقیق دستیابی به شناخت علمی نقش فرهنگ بر خشونت خانگی علیه زنان در شهر غزنی  می‌باشد.

  1. اهداف فرعی
  • بررسی رابطه متغیرهای زمینه ای و خشونت خانگی؛
  • بررسی رابطه مؤلفه های فرهنگی و خشونت خانگی؛
  • دستیابی به راهکارهای لازم برای رفع خشونت خانگی؛
  • سنجش میزان خشونت خانگی در شهر غزنی؛
سوالات تحقیق

 

سوال اصلی

رابطه ای بین وضعیت فرهنگی و خشونت های خانگی علیه زنان در شهر غزنی چگونه است؟

 سوالات فرعی

  • رابطه ای بین باورهای فرهنگی و  خشونت های خانگی علیه زنان در شهر غزنی چگونه است؟
  • رابطه ای بین ارزش های فرهنگی و خشونت های خانگی  عیله زنان در شهر غزنی چگونه است؟
  • رابطه ای بین هنجار های فرهنگی و خشونت های خانگی  علیه زنان در شهر غزنی  چگونه است؟
فرضیات تحقیق

 

 فرضیه اصلی

انتظار می رود بین وضیعت فرهنگی و خشونت  خانگی علیه زنان رابطه معنی دار وجود دارد.

فرضیات فرعی

  • احتمال میرود بین باورهای فرهنگی و خشونت خانگی  رابطه معنی دار وجود دارد.
  • به نظر میرسد بین ارزشهای فرهنگی و خشونت خانگی  رابطه معنی دار وجود دارد.
  • گمان میرود بین هنجارهای فرهنگی و خشونت خانگی  رابطه معنی دار وجود دارد.
تعریف مفاهیم

 

تعریف فرهنگ

از واژه فرهنگ هرچند درجهان تعریف اصطلاحی مشخص وجود ندارد و برای آن حدود۲۵۰ تا ۴۰۰ تعریف ارائه شده است. نخستین و مشهورترین تعاریف متعلق  به جامعه شناسان همچون گیدنز و تایلور می باشد. تایلور مردم شناس انگلیسی در سال۱۸۷۱م در کتاب «فرهنگ اولیه» جامع ترین تعریف را از فرهنگ داشته است و فرهنگ را اینگونه تعریف  می کند: فرهنگ عبارت از مجموعه علوم، دانشها، هنرها، افکار و عقاید، اخلاقیات، مقررات، قوانین، آداب و رسوم وسایر آموخته ها و عاداتی است که انسان به عنوان یک عضو جامعه کسب می کند (کوزر وهمکاران،۱۳۷۸: ۴۳).

آنتونی گیدنز فرهنگ را چنین تعریف نموده است: فرهنگ عبارت است از ارزشهایی که اعضایی  یک گروه معین دارند، هنجارهایی که از آن پیروی می کنند و کالاهای مادی که تولید می کنند(زهره ای:۱۳۷۸: ۵۵).

ابعاد فرهنگ

باورها: باورها مفاهیمی  کلی و مبهم درباره  جهان و ماهیت  جامعه هستند که مردم جامعه درستی آنها را به عنوان «واقعیت» قبول دارند.از آنجای که خاستگاه باورها، تجربه ها و سنت ها و یا روش های علمی می باشند، آنها می توانند تاْثیر نیرومندی بر رفتار داشته باشند (ستوده،۷۰:۱۳۸۶).

افراد هر یک از جوامع، تصور می کنند که باورهایشان، منظقی ترین، با ثبات ترین، عاقلانه ترین و درست ترین است. البته برخی باورها درست و بعضی نادرست است؛ اما جامعه شناسان بیشتر به نقش که باورها در فرهنگ و شیوه های زندگی مردم دارند توجه می کنند.

ارزش‌ها: واقعه یا چیزی که مورد اعتنای جامعه قرار گیرد، ارزش اجتماعی نام دارد. در واقع، هر چیزی که برای یک نظام اجتماعی مورد نیاز، محترم، مقدس، خواستنی و مطلوب تلقی شود جزء ارزشهای آن  جامعه است. درستکاری، امانتداری، احترام به حقوق دیگران، آبرو داری، رعایت والدین و مانند آن فقط چند نمونه ی از این گونه ارزشهای اجتماعی است (همان،۷۰:۱۳۸۶). به عنوان مثال تک همسری، وفا دار ماندن به شریک جنسی یک ارزش است که در اکثر جوامع غربی رواج دارد.

هنجارها: هنجارها به معیار های اجتماعی گفته می شود که رفتار درست یا نادرست را  در یک جامعه یا در یک گروه مشخص می کنند. آنها راهنمای های آشکار هستند برای اینکه مردم یک جامعه چگونه باید در شرایط خاص رفتار کنند. به عنوان مثال: هنگامی که عده ای در جایی منتظر  کاری باشند که به نوبت انجام می شود، باید صف تشکیل دهند (همان،۱۳۸۶: ۷۰). و یا به عبارت دیگر هنجارها قواعدی برای رفتارند که ارزشهای یک جامعه را منعکس می کنند یا تجسم میبخشند. به عنوان مثال در فرهنگی که ارزش زیادی به مهمان نوازی داده می شود، هنجارهای فرهنگی ممکن است راهنمای چشمداشت ها وتوقعات مردم در زمینه هدیه دادن، یا در زمینهرفتارهای اجتماعی مهمانان و میزبانان باشد( گیدنز،35:1389).

تعریف خشونت

در فرهنگ لغت خشونت به معنای  درشتی، ناهمواری، تند خویی، بی رحمی  و ضد نرمی آمده است(معین ۱۴۲۵:۱۳۷۵). در متون تخصصی، خشونت معادل واژه  «Violence» به کار میرود که به معنای زور، عنف، شدت و سختی است (حق شناس و دیگران،۵۶:۱۳۸۱).

فرهنگ اکسفورد این کلمه را به معنای تجاوز، زیان، آسیب، شدت، تهدید، غصب، بی حرمتی و اِعمال زور به کار برده است. خشونت عبارت است از رساندن صدمه یا آسیب به فرد دیگر به گونه تعمدی.

در اصطلاح، خشونت به رفتاری اطلاق می شود که برای آسیب رساندن به دیگری از کسی سر میزند و دامنه آن از تحقیر و توهین، تجاوز، ضرب و جرح گرفته تا تخریب اموال و دارایی و قتل گسترده است (صدیق سروستانی۱۱۳:۱۳۹۰).

تعریف خشونت خانگی

واژه خشونت خانگی می تواند در بر گیرندۀ تجربیات وسیعی باشد  که عمدتا  در فضای خانه رخ می دهد و به  نحوی خشونت آمیز تلقی می شود و خشونت خانگی به نوعی پرخاشگری اشاره دارد که در روابط زوجین رخ می دهد. خشونت خانگی گاهی اوقات تحت عنوان همسر آزاری، خشونت زناشویی، زن آزاری و نیز عبارات دیگر توصیف شده است (مرتوس،۱۳۸۲: ۲۲۶).

انواع خشونت خانگی

خشونت جسمانی (فزیکی)

خشونت فزیکی به نوعی از خشونتِ گفته میشود که موجب آسیب رساندن در جسم و بدن زن آسیب دیده می شود؛ مانند لت و کوب، داغ کردن، فشردن گلو، پاشیدن اسید، سوزاندن، بریدن اعضا، ضرب و جرح با استفاده از کمربند، چوب، آهن و ... (نور محمدی1389: 38-39).

خشونت روانی (گفتاری)

خشونت روانی به خشونتی اطلاق می شود که در آن روان زن صدمه و آسیب می بیند؛ مانند تهدید، تحقیر، سرزنش کلامی، مسخره کردن، فحاشی، منت گذاری، غیرت ورزی نادرست و... (همان،۴۱).

از دید روانشناسان، سخن آزار دهنده، رفتار خشونت آمیز است. گفتار ناخوشایند به صورت ناسزا، لحن خشونت بار و تحقیر آمیز، فرد را می آزارد. کوچک شمردن و مسخره کردن شخصیت زن در برابر فرزندان، دوستان و خویشاوندان با به بکار بردن کلمات تحقیر آمیز، مانند نمی فهمی، نمی دانی، نمی توانی، خشونت گفتاری محسوب می شود.

 

 

خشونت جنسی

خشونت جنسی به شیوه های مختلف؛ همچون تجاوز جنسی، روابط نامعقول جنسی، توهین و تحقیر و بی حرمتی جنسی، روسپی گری اجباری، سقط جنین اجباری و غیره اتفاق می افتد (کمیسیون مستقل حقوق بشرافغانستان،۱۳۹۲: ۵). این نوع خشونت، که به نام تجاوز جنسی شهرت دارد، به عملی اطلاق میگردد که مجری عمل جنسی در برابر قربانی خویش، بدون در نظرداشت نکات زیر را انجام دهد:

عملی  جنسی تحمیل شده بر افراد بیمار، معلول، و معیوب، که باعث صدمه های جنسی و روانی بر آنها گردد. به تعبیر دیگر، تماس جنسی اجباری با زن، به هر شکل و دلیلی که صورت گیرد تجاوز تلقی شده و زیر نام خشونت جنسی جای می گیرد، که بازهم چیز غیر معمول نیست.

تعریف خانواده

در زبان فارسی خانواده به معنای دودمان، اهل و عیال خانه و اسباب خانه، خویشان، دولت و ثروت، مخصوصا ثروت موروثی قابل حمل است (اعزازی ۱۰: ۱۳۷۶).

در اصطلاح  تعاریف متعددی از این واژه ارائه شده است و ارائه ی تعریف  جامع و جهان شمول از واژه خانواده دشوار است، اما با چشم پوشی از مشکل جامع و مانع نبودن به نقل برخی از مهم ترین تعریف های ارائه شده از سوی صاحب نظران علوم اجتماعی، بسنده می کنیم.

خانواده واحد اجتماعی است که بر اساس ازدواج پدید می آید (ساروخانی،۱۳۷۹: ۲۵۵).

خانواده از گروهی اشخاصی تشکیل می شود که روابط شان با یکدیگر بر پایه خویشاوندیِ هم خونی استوار است (نجفی،1390: 38).

انواع خانواده

چهار نوع ساخت خانوادگی در جوامع تشخیص داده شده است:

خانواده گسترده

خانواده گسترده خانواده ی است که در درون آن چند نسل با یکدیگر زندگی  میکنند؛ بدین ترتیب، خانواده ی گسترده میتواند شامل فرزندان مجرد یا متاهل، پدر و مادرها، پدر برزگ و مادر بزرگ آنان باشد (نجفی، 55:1390).

خانواده گسترده اساسا بر بستگی های نسبی استوار است و خانواده همخون نیز نام می گیرد.  خانواده گسترده فرزندان خود را پس از ازدواج درخود جای میدهد وگسترش آن هم به همین لحاظ است و به این ترتیب ممکن است چند نسل زیر سقف و در یک خانه مشترک زندگی نمایند. در چنین خانواده ی احترام  زن به شوهرش همراه با نوعی ترس است (همان: ۵۵).

خانواده هسته‌ای

خانواده هسته‌ای، خانواده ای است  کوچک، متشکل از والدین و احتمالا فرزند یا فرزندانی چند که ازدواج نکرده باشند و تقریبا به طور کامل از سایر منسوبا جدا میگردند و اینان گاهی به دیدار یکدیگر می روند (همان:۵۵).

در خانواده هسته ی عموما پدر یا مادر خانواده  و یا هردو اقتصاد خانه را اداره و تأمین می کنند و در مسایل  اقتصادی از خانواده پدر خودشان  مستقل اند. در خانواده هسته ی به طور معمول، تصمیمات اساسی خانه از طریق گفت و گو و تبادل نظر اتخاذ می شود.

هرکس چه در خانواده  مستقل و چه در خانواده گسترده زاده شود در آغاز جز خانواده پدر و مادری خویش است وموافق آموزش و پرورشی که از آن می گیرد، با راه و چاه زندگی آشنا می شود. بنابراین می توان خانواده پدر و مادری را خانواده راه یابی نام داد. خانواده مستقل در همه جوامع صنعتی جدید وجود دارد، و خانواده گسترده فقط در کشورهایی مانند ایران، چین و ژاپن که هنوز سنتهای کهن را یک سره نشکسته اند دیده می شود( اگ برن و نیم کوف،۱۳۸۸: ۳۷۰).

خانواده تک والدین

خانواده ی  که مادر یا پدر، به خاطر طلاق یا به خاطر مرگ همسر به تنهایی همراه با فرزندان خود زندگی کند. گاه در اثر مرگ یا جدایی زوجین، اولاد با یکی از آن ها زندگی می  کنند (محمدی، ۱۳۹۳: ۲۵۹).

خانواده پرورشی

خانواده ی که در آن طفل با پدر و مادر غیر حقیقی خود زندگی می کنند. این حالت در دو صورت اتفاق خواهد افتاد: نخست خانواده ی که اولاد ندارد و طفلی را به فرزند خواندگی قبول می کند. دوم این که طفل نیازمند مساعدت است و خانواده آن طفل را به خاطر مسایل انسانی مساعدت نموده و به فرزند خواندگی می پذیرد (همان،۲۵۹).

در گذشته خانوادۀ گسترده شکل غالب در اکثر جوامع بوده است اما اکنون خانوادۀ هسته ی در جهان بیشتر رواج یافته است. به نظر جامعه شناسان، هرچه جامعه از مرحله سنتی فاصله بگیرد؛ شکل خانواده نیز از حالت گسترده به سوی هسته ی و از آن به سوی تک والدینی تغییر جهت خواهد داد.

نوع خانواده در افغانستان/ شهر  غزنی

چهار نوع خانواده یی که در بالا ذکر شد در افغانستان  نیز وجود دارد اما با این تفاوت که در مجموع در افغانستان و منجمله شهر غزنی بر اساس نظر سنجی که انجام شده است، حدود ۸۰ درصد خانواده ها به صورت خانواده گسترده هستند. در آمار فوق تفاوت بین شهر و دِه وجود دارد، در صورتی که در بسیاری  از کشورهای جهان، افراد بعد از ازدواج در خانه مستقلی زندگی را بدون حضور پدر و مادرشان آغاز می کنند؛ پدر و مادران هم حاضر نیستند که با فرزندان ازدواج کردۀ شان، یکجا زندگی کنند. اما در افغانستان، گونه دیگری است. در فرهنگ ستنی شهر غزنی نیز، پدرها و مادرها حق دارند طبق صلاح و دید خود و بدون توجه به نظر پسر شان عروس  انتخاب کنند؛ آنان به تدوام شکل خانوادۀ گستردۀ خود را دارند؛ لذا سوالاتی که در زمان ازدواج مطرح می گردد در باره ملاک های تدوام ثبات خانواده است. از قیبل آیا عروس میتواند با آنها یکجا زندگی کند یا نه؟ آیا سازگاری با دیگر اعضای فامیل دارد یا نه؟ توجه انجام کارخانه آنان را خواهد داشت یا خیر؟ نگرانی آنان در درجه اول مصلحت  فامیل است نه  خواست پسر و دختر که باهم ازدواج می کنند، به همین خاطردر بسیاری موارد عروس و داماد پیش از ازدواج هم دیگر را  نمی شناسند و فرهنگ اجتماع هم، حق اظهار نظر و اعتراض را به  دختر و پسر نمی دهد. از این طریق خانواده گسترده تدوام و بقا می یابد.

 

چهارچوب نظری تحقیق

 

پیر بوردیو در سال ۱۳۹۲ واژه خشونت نمادین را ابداع کرد از نظریه خشونت نمادین بوردیو میتوان چنین استنباط نمود: که  نابرابری جنسیتی پیش از اینکه محصول زورگویی مردان بر زنان باشد، محصول یک نظم اجتماعی دیرپا و یک جهان بینی دراز دامن است که در عادت واره هم مرد استیلا گر و زنِ قربانی، ریشه دوانده و طبیعی انگاشته میشود و از طریق فرایند تاریخی ماندگار میشود. این سلطه گرایی مردانه  با همدستی و کمک کسانیکه تحت سلطه قرار دارند صورت می گیرد، در واقع هر دو طرف از اِعمال خود آگاهی ندارند خشونت ورزان دلیل خشونت ورزی و خشونت پذیران دلیل خشونت پذیری خود را نمیدانند. و استلای مردانه آنچنان بر این دو گروه (سلطه گر و تحت سلطه) درونی شده که آنرا طبیعی می نگارند. قسمی که عینا دیده می شود که باورهای موجود به نفع مردان که همانا چیره گران است میباشد و تنها آنهاست که از خشونت نمادین بهره می گیرند، به همین ترتیب آنچنان این باورهای نابرابر و سلطه گرایانه در چارچوب های فکری کنشگران جا گرفته  که تبدیل به یک ارزش شده و درعادت واره همگی ما یک نگرش نابرابر جنیستی ریشه دوانده و امروز به عنوان هنجار همه ما بر اساس آن عمل می کنیم (بوردیو،۳۵۸:۱۳۹۰).برای مثال برخی از کارها نظیر: آشپزی، خانه داری، پذیرای، تربیت فرزندان، مدد کاری و غیره به طوری طبیعی زنانه انگاشته می شود، در حالیکه محصول فرایند فرهنگی هستند و از طریق فرایند تاریخ زدایی چهره طبیعی به خود گرفته و به یک قاعده و اصول تبدیل شده و زنان به عنوانیک هنجار از آن پیروی می کند. همینجاست که زنان باورهای سلطه گرایانه مردانه را می پذیرد و به ارزشهای نابرابر تن در میدهد و از هنجاری زن ستیزانه اطاعت می کنند. در واقع  با پذیرش، و پیروی از ارزش و هنجارهای نابرابر و مردانه؛ بارِ انواع از خشونت ها را بر خود حمل کنند، علاوه بر خشونت های فرهنگی به خشونت های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی... نیز مواجه میشود. در نهایت سهم زنان در خانه و در بیرون از خانه (اجتماع) محدود میشود. یعنی سلطه گرایان با استفاده از فرصت های در دست داشته قدرت را از آن خود میدانند و در خانه  به عنوانیک رئیس مستبد عمل می کند و دست به خشونت های خانواده گی میزنند و به هیمن ترتیب با پندار و برداشت مردسالارانه خود؛ که در واقع همانا خشونت نمادین است؛ عرصه را برای زنان  در دفاتر، امکان اکادمیک و علمی نظیر مدارس و دانشگاها ، در فضایی عمومی مانند خیابانها، کوچه ها پس کوچه ها تنگ ساخته و به آزار و اذیت آنان میپردازند

در این تحقیق سعی بر آن شده تا از منظر نظریهی خشونت نمادین بوردیو به پدیدهی نقش فرهنگ بر خشونت خانگی علیه زنان نگریسته شود و در پرتو آن به درستی و نادرستی فرضیه ها پی برد.

روش شناسی تحقیق

 

با در نظر داشت ماهیت موضوع در این تحقیق؛ که رابطه ی بین متغیر فرهنگ را بر خشونت خانگی به بررسی  گرفته ایم برای تعریف مفاهیم و مبانی نظری از روش اسنادی استفاده شده است و برای آزمون فرضیات و جمع آوری اطلاعات روش پیمایشی برگزیده شده است. روش پیمایش مانند سایر روشهای تحقیق، ابزاری در خدمت سطح نظری است (ساعی، ۱۳۹۰: ۱۳۳).

جامعه آماری

 

جامعه آماری که به آن جمعیت آماری نیز گفته اند به مجموعه افراد یا عناصر که دارای ویژگییا ویژگی های مشترکی هستند و تحقیق در مورد آنها انجام می شود، گفته می شود. از آنجائیکه نمی توانیم همه اعضای جمعیت مورد نظر مان را مشاهده و مطالعه کنیم، در هر مورد «نمونه ای» از داده های جمع آوری و بررسی شده را انتخاب می کنیم (ببی، ۱۳۹۰: ۲۵۹). جامعه آماری در این پژوهش  ساکنان شهر غزنی بوده و جمیعت نمونه ی آن، به تعداد ۳۰۰ تن از زنان متاهلی  است که در سنین (۶۰-۲۰) مورد خشونت خانگی قرار گرفته اند از نواحی مختلف شهر میباشد و واحد تحلیل نیز هریک ازاین زنان بوده است.

روش نمونه گیری

 

در تحقیق حاضر، برای تعیین  حجم  نمونه از روش نمونه گیری احتمالی از نوعی خوشه ای چند مرحله ای استفاده شده است. بنابراین در تحقیق فوق چون که فهرست کامل افراد جامعه مورد نظر در دسترس نیست، بنابراین ابتدا شهرغزنی را به دسته های خوشه بندی کرده سپس از میان خوشه ها نمونه گیری میشود و در بین خوشه ها به صورت طبقه ای به نسبت جمیعت آن طبقه و افراد مورد نظر به  صورت دسترس انتخاب شده است. در این روش نمونه گیری،یک نمونه تصادفی از گروهها یا خوشه هایی از افراد،  نه واحد های منفرد گرفته می شود به عبارت دیگر واحدهای نمونه گیری خوشه هایهستند نظیر خانواده ها، مکاتب، بلوک های شهری،دهکدهها و غیره. در این جا فهرستی از خوشه ها را تهیه کرده و به روش تصادفی از بین آنها ۳۷۵ نفر را با حیث نمونه انتخاب نمودیم، سپس افرادی را که در هریک از خوشه ها قرار دارند مورد مطالعه قرار دادیم.

ابزار جمع آوری اطلاعات

 

برای گردآوری اطلاعات در پژوهش حاضر، از ابزار پرسش نامه به عنوان ابزار معمول و منطبق با رویکرد و روش حاکم در این تحقیق سود جسته است. چون که پرسشنامه یکی از روش های بسیار متدوال در گرد آوری اطلاعات میدانی روش پرسشنامه  است که امر گردآوری اطلاعات را در سطح وسیع، امکان پذیر می سازد و معمولا در تحقیقات توصیفی  این پرسشنامه شامل دسته ای از پرسش های است که بر طبق اصول خاص تدوین گردیده است و به صورت  کتبی به افراد ارائه می شود و پاسخگو بر اساس تجربیات و داشته های خود به پرسش ها پاسخ میدهد اما برای اینکه پرسشنامه از اعتبار کافی برخوردار باشد، پرسشنامه ها به صورت مصاحبه ی پر خواهد شد چونکه تعداد زیاد از جامعه آماری توانایی خواندن و نوشتن را ندارند. در ضمن برای اجتناب از بروز مشکل در تجزیه و تحلیل داده ها، سوالات بصورت  بسته طرح شده است و برای هر سوال پنج گزینه در نظر گرفته شده است که ۱= کاملا مخالف،۲= مخالف، ۳= بی نظر، ۴= موافق، ۵= کاملا موافق و یا  ۱= بسیار کم، ۲= کم، ۳= متوسط، ۴= زیاد، ۵= بسیار زیاد تعلق می گیرد که بر اساس این مقیاسیک نمره کلی برای خشونت خانگی به دست می آید و همچنان در این ابزار نمره بیشتر به معنی خشونت بیشتر و نمره کمتر به معنای خشونت کمتر محاسبه می گردد. پاسخ هاب طرح شده این پرسشنامه به منظور رابطه بین متغیرهای مستقل و وابسته و همچنان آشکار سازی میزان و شدت خشونت خانگی تهیه شده است و بعد روایی محتوایی و پایایی آن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.

روش تجزیه و تحلیل اطلاعات

در این تحقیق از روش های آماری توصیفی و استنباطی استفاده گردیده است. در آمار توصیفی شاخص های مرکزی مانند میانگین، میانه و شاخص های پراکندگی مانند انحراف استاندارد مورد بررسی قرار گرفته است.

 

در این تحقیق از روشهای آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است. در ابتدا ازطریق  آمار توصیفی به ترسیم جداول و نمودارهای متغیر های جمعیت شناختی پرداخته شده است و سپس شاخصهای مرکزی مانند نما، میانگین و شاخص های پراکندگی مانند انحراف استاندارد و واریانس متغیر مستقل (فرهنگ) و متغیروابسته (خشونت) مورد بررسی قرار گرفته است.

بنابراین دراین تحقیق جهت توصیف متغیرهای جمعیتی، متغیر مستقل و متغیر وابسته از آمار توصیفی و جهت بررسی و آزمون فرضیه های تحقیق از آماراستنباطی استفاده شده است؛ طوریکه در ابتدا نارملتی داده های تحقیق از طریق نرم افزار spss تشخیص داده شد وسپس به دلیل ناپارامتریک بودن، داده های تحقیق از طریق ضریب همبستگی اسپیرمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته شد و فرضیات تحقیق آزمون گردیده است.

جهت بررسی فرضیه های تحقیق از آمار استنباطی از آزمون اسپیرمن استفاده شده است. تمام این تحقیق توسط نرم افزار (spss) مورد تجزیه و تحلیل  قرار گرفت.

پس برای اینکه به متغیر مستقل و وابسته تحقیق شکل عینی و عملی بدهیم، بهتر است شاخص های هر یک را در جدول به گونه ی زیر ترسیم نماییم.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

آزمون فرضیه اصلی تحقیق

 

جدول۱ فرهنگ و خشونت خانگی

فرهنگ و خشونت

سطح معنی داری      میزان  همبستگی      

۸۵.۰.۰۰۶

 

فرضیه اصلی تحقیق: بین فرهنگ و خشونت خانگی رابطه معنی داری وجود دارد.

نتایج جدول۱، نشان دهنده ی رابطه ی بین  فرهنگ و خشونت خانگی علیه زنان می باشد. ضریب بدست آمده در جدول  ذیل ۸۵. با سطح معنا داری(۰.۰۰۶p= )بیانگر وجود رابطه معنی دار بین فرهنگ و خشونت خانگی میباشد زیرا سطح معنی داری کوچکتر از( ۰.۰۵) است. پس فرضیه اصلی تحقیق ما تائید گردید و مشخص شد که بین فرهنگ و خشونت خانگی رابطه مستقیم، قوی و معنی دار وجود دارد.

آزمون فرضیات فرعی تحقیق

جدول۲رابطه بین ابعاد فرهنگی  و خشونت خانگی و شاخص های خشونت خانگی

متغیر وابسته

متغیر مستقل

خشونت

روانی

خشونت

جسمی

خشونت

جنسی

خشونت

کل

باور های فرهنگی

P= 0.60

S= 0.03

P=0.80

S= 0.01

P= 0.36

S= 0.05

P= 0.63

S= 0.03

ارزشهای فرهنگی

P=0. 66

S= 0.02

P= 0.28

S= 0.04

P=0.15

S= 0.77

P=0. 42

S= 0.03

هنجارهای فرهنگی

P= 0.79

S= 0.01

P= 0.46

S=0.04

P= 0.14

S= 0.08

P= 0.80

S= 0.004

 

فرضیات فرعی تحقیق

فرضیه اول: بین باور ها و خشونت خانگی رابطه معنی دار وجود دارد.

ازجدول ۲، رابطه بین باور و خشونت روانی، خشونت جسمی، خشونت جنسی و خشونت بصورت کل، رابطه بین ارزش و خشونت روانی، خشونت جسمی، خشونت جنسی و کل خشونت، رابطه بین هنجار و خشونت روانی، خشونت جسمی، خشونت جنسی و خشونت خانگی مشاهده می شود.

در گام نخست شدت رابطه بین باورهای های فرهنگی و خشونت خانگی (شاخص های خشونت خانگی) را به بررسی می گیریم . در جدول فوق دیده میشود که ضریب بدست آمده بین باورهای فرهنگی و خشونت روانی (۰.۶۰) با سطح معنی داری (۰.۰۳) نشان دهنده ی رابطه معنی دار بین باورهای فرهنگی و خشونت روانی است زیرا سطح معنی  داری کوچک تر از ۰.۰۵ بوده است، همچنین ضریب بدست آمده بین باورهای فرهنگی و خشونت جسمی (۰.۸۰) با سطح معنی داری(۰.۰۱) بیانگر ارتباط معنی دار بین باور و خشونت جسمی است و از لحاظ شدت، رابطه بین این دو متغیر قوی تر است. ضریب بدست آمده بین باورهای فرهنگی و خشونت جنسی (۰.۳۶) با سطح معنی (۰.۰۵) بیانگر رابطه معنی دار بین متغیر باور و خشونت جنسی است. میزان ضریب همبستگی که نشان دهنده رابطه بین باور و خشونت خانگی است ۰.۶۳ با سطح  معنی داری (۰.۰۳) بیان کننده ارتباط معنی دار بین باورها و خشونت خانگی است. پس در نتیجه می توان گفت که فرضیه تحقیق ما تائید می گردد. بدین معنی که بین باور و خشونت خانگی ارتباط معنا دار و متوسط وجود دارد، ولی شدت رابطه  بین متغیر مستقل (باور) و شاخص های خشونت خانگی متفاوت است. یعنی رابطه بین باور و خشونت جسمی قوی، رابطه بین باور و خشونت روانی متوسط و رابطه بین  باور و خشونت جنسی ضعیف است.

فرضیه دوم: بین ارزشها و خشونت رابطه معنی دار وجود دارد.

از جدول ۲ دیده میتوانیم که ضریب بدست آمده از متغیر ارزش و خشونت روانی (۰.۶۶) بوده و سطح معنی داری آن (۰.۰۲ )  است که رابطه معنی دار بین ارزش و خشونت روانی را نشان می دهد.  میزان ضریب همبستگی متغیرارزش و خشونت جسمی (۰.۲۸)  و سطح معنی داری آن (۰.۰۴) است؛ که نشان دهنده ی ارتباط معنی دار بین این دو متغیر بوده است. نتایج ضریب همبستگی ارزشها و خشونت جنسی (۰.۱۵)، وسطح معنی داری آن (۰.۷۷) بوده است که بیانگرعدم وجود ارتباط بین ارزشهای فرهنگی و خشونت جنسی میباشد. زیرا سطح معنی بزرگتر از ۰.۰۵ است. در نهایت میزان ضریب همبستگی متغیر ارزشها وخشونت خانگی (۰.۴۲) با سطح معنی داری (۰.۳)، وجود ارتباط بین این دو متغیر را نشان  میدهد. پس دریک نتیجه کلی ارتباط بین ارزشهای فرهنگی و خشونت روانی قوی، ارتباط بین ارزشهای فرهنگی و  خشونت خانگی متوسط، ارتباط بین ارزشهای فرهنگی و خشونت جسمی ضعیف و در نهایت بین ارزشهای فرهنگی و خشونت جنسی ارتباط معنی دار وجود ندارد.

فرضیه سوم: بین هنجارها و خشونت خانگی رابطه معنی دار وجود دارد.

همانطوریکه در جدول مشاهده می شود میزان ضریب اسپیرمن متغیرهنجار و خشونت روانی (۰.۷۹) و سطح معنی  داری آن (۰.۰۱) بوده، که نشان دهنده ی ارتباط معنی دار بین هنجار و خشونت روانی میباشد. همچنین مقدار ضریب همبستگی متغیرهنجار و خشونت جسمی (۰.۴۶) با سطح معنی داری (۰.۰۴) نشان دهنده رابطه معنی دار بین متغیرهای مذکور است. ضریب بدست آمده متغیر هنجار و خشونت جنسی(۰.۱۴)، سطح معنی داری آن(۰.۰۸) است که عدم وجود رابطه را بین متغیرهای ذیل نشان میدهد و در نهایت میزان ضریب همبستگی متغیر هنجار و خشونت خانگی (۰.۸۰) با سطح معنی داری (۰.۰۰۴) نشان دهنده ی وجود رابطه معنا داری بین هنجار و خشونت خانگی میباشد زیرا سطح معنی داری کوچکتر از ۰.۰۵ و هم ۰.۰۱ است. پس در نتیجه فرضیه تحقیقی ما تائید می گردد. ناگفته نباید گذاشت که در فرضیه ذیل ارتباط هنجار با خشونت خانگی قوی، ارتباط هنجار با خشونت روانی هم قوی، ارتباط هنجار با خشونت جسمی متوسط و در اخیر بین هنجار و خشونت جنسی ارتباط معنی دار وجود ندارد.

اگر یک نگاهی مقایسوی بین فرضیات فرعی تحقیق داشته باشیم:

رابطه بین هنجار و خشونت خانگی قویتر و شدیدتر است و در رده اول  قرار می گیرد.

رابطه بین باور و خشونت خانگی متوسط است  و در رده دوم قرار می گیرد.

رابطه بین ارزش و خشونت خانگی نسبتا متوسط است و در رده سوم قرارمی گیرد.

بحث و نتیجه گیری

 

در تحقیق حاضر به  تحلیل جامعه شناختی نقش فرهنگ بر خشونت خانگی علیه زنان در شهر غزنی پرداخته شده است. برای روشن شدن ابعاد و سوالات تحقیق، مطالعات اکتشافی صورت گرفت و سوال اصلی  تحقیق به شکل زیر طرح گردید: آیا بین وضعیت فرهنگی و خشونت خانگی علیه زنان در شهر غزنی رابطه ی معنی دار وجود دارد؟ سپس  به طرح سوالات فرعی که نقش باور، ارزش و هنجار بر خشونت خانگی علیه زنان میباشد، پرداخته شد.

نتایج این تحقیق در دو قسمت تقسیم شده است. در قسمت اول ویژگی های جمعیت شناختی تحقیق به شکل جدوال و نمودار تنظیم و ارائه شده است. از آنجائیکه در این تحقیق ۳۷۵ مورد پاسخگو بر اساس فرمول تخمین نمونه تعیین شده بود، توانستم ۳۰۰ مورد پاسخ گویان که تماما زنان متاهیل بودند پرسشنامه ها را توضیح و پاسخ ها را جمع آوری نماییم. پاسخ دهندگان در این تحقیق از سن ۲۰ الی ۶۰ سال اشتراک کرده بودند. ابتدا شهرغزنی را به دسته های خوشه بندی کرده سپس از میان خوشه ها نمونه گیریشده است و در بین خوشه ها به صورت طبقه ای به نسبت جمیعت آن طبقه و افراد مورد نظر به  صورت دسترس انتخاب شده است.

درجه تحصیلات پاسخ دهنده  گان  قرار ذیل است: ۱.۳ فیصد ماستر، ۴ فیصد لیسانس، ۱۴.۳ فیصد چهارده پاس، ۷.۳ فیصد دوازده پاس، ۳.۷ فیصد لیسه، ۵.۷ فیصد متوسطه، ۵.۷ فیصد ابتداییه و ۵۸ فیصد را زنان فاقد سواد تشکیل میدهد. ۶۸.۷ فیصد اشتراک کننده گان که در این تحقیق اشتراک کرده بودند سن ازدواج شان بین ۲۰-۱۵ سال، ۲۹ فیصد اشتراک کننده گان  سن ازدواج شان ۲۵-۲۱سال، ۲.۳ فیصد اشتراک کننده گان سن ازدواج شان ۳۰-۲۶ سال میباشد.

نوع خانواده های که اشتراک کننده گان در آن تعلق دارد ۱۲.۷ فیصد را خانواده کوچک  تشکیل میدهد که شامل (پدر، مادر و فرزندان شان ) میباشد و ۸۷.۳ فیصد، را خانواده بزرگ یا گسترده به خود اختصاص داده است که شامل( پدرکلان، مادرکلان، پدر، مادر، عمه، کاکا و نواسه ها) میباشد.

در قسمت دوم از آمار استنباطی برای بررسی متغیرهای جمعیت شناختی، فرهنگی و خشونت خانگی پرداخته شده است.

نتایج استنباطی تحقیق نشان میدهد که از میان متغیر های جمعیت شناختی؛ (سن، مدت ازدواج، سن ازدواج، تعداد فرزندان، نوع خانواده، درجه تحصیل، درجه تحصیل همسر، درآمد ماهانه، درآمد ماهانه همسر، درآمد ماهانه خانوار، شغل، شغل همسر) رابطه معنی داری بین خشونت خانگی و سن، سن ازدواج، نوع خانواده، درجه تحصیل، درجه تحصیل همسر، درآمد، درآمد همسر، شغل، شغل همسر وجود داشته است.

درگام بعدی  به  بررسی و آزمون فرضیات تحقیق پرداخته شد. نتایج نشان میدهد که بین فرهنگ و ابعاد فرهنگ از قیبل (باور، ارزش، هنجار) و خشونت خانگی رابطه معنی جود دارد اما شدت رابطه در بین متغیرها متفاوت است مثلا بین فرهنگ و خشونت خانگی که در واقع فرضیه اصلی ما است؛ روابط قوی و شدید وجود دارد و همچنین بین هنجار و خشونت خانگی نیز روابط  قوی است، اما بین باور و خشونت خانگی روابط  متوسط و بین ارزش و خشونت خانگی روابط نسبتا متوسط وجود دارد.

در اخیر ناگفته نباید گذاشت که از میان خشونت های خانگی در شهر غزنی خشونت های روانی در رده اول، خشونت های جنسی در رده دوم، خشونت های جسمی در رده سوم قرار می گیرد. یعنی شدت خشونت های روانی بیشتر از خشونت های جنسی و جسمی بوده است.